خلاصة:
غم از دست رفتن عظمت دورههای تزاری و شوروی را میتوان یکی از معدود نقاط اشتراک طیفهای فعال در روندهای سیاسی-اجتماعی روسیه پساشوروی دانست.این احساس که در قالب آرمان تبدیل روسیه به یک«قدرت بزرگ»نمود مشهودی یافته،مبتنی بر عناصر مختلف مادی و معنایی گذشته،حال و آینده روسیه و مؤلفهای قابل اعتنا برای ایجاد انسجام داخلی در جامعه هویت گسیخته این کشور بوده است.این اندیشه همچنین متاثر از اعتقاد مردم و نخبگان روسیه به وستفالیایی بودگی نظام بینالملل،راهنمای اقدامی در سیاست خارجی و قرائت اصلی مسکو از موقعیت خود در نظام بینالملل به عنوان هویتی مستقل و در عین حال ممتاز است.هرچند در دهه 1990 تلاشها برای تحقق این آرمان به واسطه فقدان منابع لازم و رویکردهای ایدئولوژیک ناکام ماند،اما پوتین و مدودف با اتخاذ رویکردی عملگرا به طور نسبی در تحقق برخی جنبههای «سخت»این هدف موفق بودهاند.با این وجود،نگاه صرفا«از بالا»،عدم توجه به مؤلفههای قدرت نرم و طنین همچنان قدرتمند نگاه سنتی به برخی عرصهها از جمله خارج نزدیک اسبابی برای عدم تحقق کامل این اندیشه بوده است.
ملخص الجهاز:
"پیگیری سیاست تهاجمی در حوزه انرژی و تاکید بر تبدیل شدن به«ابر قدرت انرژی»،سیاست خاورمیانهای جدید، اجرای برنامههای گسترده نوسازی نظامی و فروش گسترده تسلیحات،عدم پذیرش قاطع استقرار منطقه سوم سپر دفاع ضد موشکی امریکا در اروپای شرقی،استقرار سیستم جدید دفاع ضد موشکی در مرزهای غربی،مخالفت مکرر با گسترش ناتو به شرق،از سرگیری برنامه گشتزنی هواپیماهای دور پرواز هستهای،رژه جتهای جنگی و هشت هزار سرباز در میدان سرخ مسکو برای اولین بار پس از فروپاشی شوروی در مارس 8002،سفر مقامات کرملین به افریقا و کشورهای امریکای لاتین،چانهزنی مستمر با غرب بر سر پرونده هستهای ایران و کره شمالی،جنگ تمام عیار با گرجستان بر سر اوستای جنوبی و به تبع آن شناسایی استقلال این جمهوری و آبخازیا،دخالت مستقیم و غیرمستقیم در امور داخلی کشورهای خارج نزدیک و تاکید بر تمایل به احیاء پایگاه دریایی روسیه در سوریه برخی اقدامات اخیر در سیاست خارجی مسکو است که هرچند با اهداف مشخص و براساس محاسبه سود و هزینه صورت گرفته،اما میتوان در بسیاری از این اقدامات پس زمینه تمایلات احیاء«قدرت بزرگ»روسیه را بررسی کرد.
1 این را نیز باید در نظر داشت که هرچند مسکو در دوره پساشوروی بر آن بوده تا از هر دو بعد سلبی و ایجابی اندیشه«قدرت بزرگ»بهره گیرد(به صورت سلبی با تاکید بر موقعیت برابر خود با قدرتهای غربی برای مقابله با تحمیلها و توسعهطلبیهای آنها و به صورت ایجابی از جمله در خارج نزدیک2در قالب دخالت مستقیم و یا غیرمستقیم در چگونگی جریانیابی تحولات این جغرافیا)،اما با عنایت به داشتههای اندک آن در محیط خارجی،کاربست جنبه سیاسی این اندیشه بیش از بعد ایجابی آن بوده و از این جهت سیاست «قدرت بزرگ»روسیه پساشوروی با دورههای شوروی و تزاری تفاوت ملموس دارد."