ملخص الجهاز:
"اینگونه از آنروی که از آن ما نبوده است و چونان دانهایاز زنجیر سنت ادبی،با پیش و پس خویشپیوندی اندامواره و معن دار ندارد،کانونآشفتگی و بیراههگی خواهد شد؟ *ارتباط سنتهای ادبی با شیوههای وگونههای مختلف باید چگونه باشد؟ *در کشورها و فرهنگهای اروپایی کهشیوهها و گونههای نوین داستاننویسی درآنها پدید آمده است،سنت ادبی همواره زندهاست و پیوستگی دارد و هر آفرینشی ادبیبه خیزابهای میماند و خرد یا بزرگ ازدریایی زنده و تپنده وآفریننده که دریایسنت است.
برای همین است که در این آشفته بازار کهبازار داستاننویسی ایرانی در روزگارماست،آن داستانهایی که با رویکرد مردمروبهرو شده،پایدار ماندهاند،خوانندگانبسیار یافتهاند که به گونهای با سنت ادبی ماو روانشناسی جمعی ما در پیوند بودهاند.
اگر تلاشهایی از اینگونه درداستاننویسی ایرانی رخ بدهد،ما راههایراست و روشن خویش را درداستاننویسی آغاز کردهایم،اما میبینیمکه شیفتگی ما به ادب اروپایی تا بدانجاست که حتی زمانی که داستانهایی ازاین دست نوشته میشود و خوانندگانبسیار مییابد،کسانی بر آن میروند که اینداستانها،داستانهایی نیست که میبایدخوانده شود و میگویند:خوانندگان ایرانیهنوز به آن پست و دریافت والا از دیدهنرشناسی نرسیدهاند که چنینداستانهایی را میپسندند.
سخن من در کسان یا سرودههای ویژهنیست در دبستانها و شیوههای شاعریاست یعنی اگر ما برای نمونه به نمادگراییدر ادب روی میآوریم که دبستانی است درشاعری این نمادگرایی باید به گونهای باشدکه از دل سنت ادبی ما برخاسته باشد.
نمادگرایی در شعر ما پیشینه دارد،اما آنچهامروز در شعر به کار میرود،از نمادگراییدر شعر کهن پارسی گسسته است و بر پایۀپیروی از ادب بیگانه استوار شده است و بههمین دلیل نمیتواند پارهای گوهرین از ادبو فرهنگ ما شمرده شود."