ملخص الجهاز:
"تعلیق چهار چهره تو را میسازند که مرا میسازی: **لبیی از رنگینکمان اندوهی از یخ گلولهای از خود سپری از سفر چشمی از سؤال دلی از اقیانوس **لبی از نسیم اندوهی از نام گلولهای از او سپری از تسلیم چشمی از رنگ دلی از شعر **لبی از ماسه اندوهی از ستاره گلولهای از راز سپری از پله چشمی از دیروز دلی از امروز **لبی از باد اندوهی از دره گلولهای از سنگ سپری از صاعقه چشمی از نقطه دلی از دایره **چهرهها درهم در سفر چهرهها در من در سفر چهل چهره از تو هزار من از من کجایی!!
**این چهل سالگی است با گیسوان خاکستر که آرام از مه بیرون میزد با بنفشۀ رنگ پریدهای بر بناگوش و در آخرین مهلتی که میتواند لبخند و گلی را در آینه معاوضه کند و این سی سالگی که آخرین شانهها را بر شبق میکشد تا سرازیر شود پیش از آنکه ترک از ترکهایش بزاید قطره اشک را با دل انگشت از گوشۀ چشم آینه بردار ای دست استخوانی ناپیدا!!"