ملخص الجهاز:
"»؛مجموع چنینعبراتی که حذفش صدمهای به اصل تحقیق نمیزند،خودچقدر میشود!درست است که ما میراث بر نوشتههاییهستیم که مؤلفان آنها گاه تا ده سطر عنوان و لقب برایممدوح،یا مرشد و مربی خود ردیف کردهاند؛با این همه،در عصری که ثانیهها و لحظات اهمیت و حساب دارد،و زمان عاملی بسیار حیاتی است،باید رفته رفته یاد بگیریماز تعارف و تکلفها کم،و در متن نوشتهای علمی به حد اقلعناوین و القاب اکتفا کنیم.
بهتر نبود بهجای این حرفها،از نوع تشبیهات،استعاراتو صور خیال،شگردهای شعری و امتیازات هنری مدایحمعزی سخن میگفت؟حقیقت این است که با نگفتحشو و زوایدی که هیچ لطمهای به بحث ویراستار دربارۀعلل مدیحهسرایی معزی نمیزد،نیازی هم پیدا نمیشدکه به قصد پیدا کردن شریک جرم برای معزی و-بدین طریق،تبرئۀ او-پای سنایی و نظامی،جمال الدینعبد الرزاق و ابن یمین را میان بکشد و هشت سطر عربیاز المستطرفات سید ابراهیم میانجی(ص 34-35)نقلکند؛دامنۀ بحث را به مدح رایگان و غیر رایگان،و دادنمتاع سخن به ممدوح و گرفتن سخای او در مقابل،بکشد؛و داوری شفیعی کدکنی را دربارۀ نیمکرۀ تاریک ذهنیتسنایی(که او را به مداحی وا میداشته)و نیمکرۀ روشنذهن این شاعر(که الهامبخش او در آفرینش سرودههایعارفانه بود)«با حقیقت شعر ستایش در تناقص»اعلامکند(ص 35-36).
بسیاری از این پانویسها یا تکرار همان مطالبی است که درمتن مقدمه آمده یا درجشان اصلا ضرورتی ندارد(چون بهموضوع مورد بحث ربطی ندارند یا ربطشان بسیار ضعیفاست؛یا لا اقل ذکر مفصل آنها موجه نیست).
چه مقدار از مطالب بیش از نیم صفحه(ص 951)دربارۀ«غرجستان»(که اکثرش نقل قول مستقیم است)به درد خوانندۀ دیوان امیر معزی میخورد؟ مقدمهای اینچنین طولانی،که گاه به انبانی ازاطلاعات رنگارنگ مینماید،به اصل شعر معزی بسیارکم پرداخته است."