خلاصة:
تاکنون تلاش های فراوانی در دو حوزه مفهومی، و سنجش و پیاده سازی تولید ناب از سوی محققین دانشگاهی و اجرایی صورت گرفته است. مقاله حاضر با بررسی مطالعات پژوهشی انجام شده در این حوزه ها، سعی در ارائه پیشنهادهایی در دو محور زیر دارد: 1- آشنایی مخاطبان با مفهوم و تعریف جامع نابی و 2- ارائه چارچوب ارزیابی مناسبی که مبتنی بر تعریف جامع نابی بوده و قادر به سنجش و ارائه راهکارهایی مفید برای رفع موانع موجود در پیاده سازی مناسب آن باشد. در راستای دستیابی به اهداف ذکر شده، پس از اطمینان از درک مناسب از مفاهیم نابی، در مرحله بعد، مدل های موجود در سنجش نابی سازمان ها را مورد مطالعه قرار داده و پس از بررسی اجمالی نقاط قوت و ضعف آنها، به ارائه مدلی که در واقع ترکیبی از رویکردهای ANP و DEMATEL در شرایط فازی می باشد، پرداخته و در نهایت با انجام یک مطالعه تجربی، نحوه کابرد آن را نشان داده است.
By studying the literature of lean production concepts and according to the attempts made by the organization to measure and implement the principles of lean production, it is decided to take the two measure streams, regarding to lean production into deep consideration. The outcome of these studies can be condensed into two major achievements: 1) to draw the readers’ attentions to comprehensive definition of leanness 2) To present a framework that can first measure then provide approaches to solve the difficulties in an appropriate implementing in a suitable accordance with the comprehensive definition of leanness. Having achieved a right understanding of leanness concepts, the existing models were studied to measure organizational leanness. Having considered the strengths and weaknesses, a model was represented which is a combination of fuzzy ANP and fuzzy DEMATEL approaches. Finally, by conducting an experimental study the application of this model has been demonstrated.
ملخص الجهاز:
"در تحقیق حاضر از تکنیکهای PNA و LETAMED در شرایط فازی برای مقایسهی درجهی نابی سه شرکت خودروسازی سایپا،پارس خودرو،و زامیاد استفاده شده که برخی از دلایل عمده به کارگیری آن به صورت زیر است:از جهت نظری،تولید ناب به عنوان یک سیستم {o(1)- sisylanA noisnapxE o} بسیار پیوسته که مجموعهای از عناصر با وابستگیهای متقابل را در خود جای میدهد،در نظر گرفته میشود.
به همین ترتیب نمودار علت معلولی زیر مولفهها به صورت نمودار 3 خواهد شد: (به تصویر صفحه مراجعه شود) همانطور که مشاهده میشود،زیرمولفهی مدیریت تنها عامل واقع در قسمت علی نمودار است و مکان هندسی آن در مقایسه با مکان هندسی دیگر زیرمولفهها، نشان از بالاترین فاصله تاثیرگذاری و کمترین میزان تاثیرپذیری نسبت به دیگر زیرمولفهها دارد.
{o(1)- xirtaM repuS laitinI o} {o(2)- xirtaM repuS citsahcotS/dethgieW o} {o(3)- xirtaM repuS timiL o} (به تصویر صفحه مراجعه شود)&%02003TSMG020G% یافتههای تحقیق:همانطور که مشاهده میشود،اوزان نهایی(خام)،شرکتها در سوپر ماتریس از قرار زیر است: W سایپا-0/3378، W پارس-0/2119،و W زامیاد- 0/2695،که بعد از نرمالسازی(اقلیدسی درجهی یک)،به صورت زیر میشوند: W سایپا-0/4123، W پارس-0/283،و W زامیاد-0/3074،این اوزان را میتوان به صورت زیر نیز نشان داد(نرمالسازی خطی): W سایپا-0/100، W پارس-68/64%و W زامیاد-74%،درواقع این روش نرمالسازی به نوعی نشاندهندهی فاصلهی شرکتها از حالت ایدهآل موجود در صنعت است."