خلاصة:
بی شک یکی از مسائلی که در دنیای کنونی از اهمیت شایان توجهی بر خوردار بوده و بسیاری از مسائل نظامی، اقتصادی و سیاسی را جهت داده و برآن تاثیر میگذارد، پدیده فناوری اطلاعات و ارتباطات است. انقلاب اطلاعات را مجموعه ای از دگرگونی های اساسی در حوزه اطلاعات و اطلاع رسانی تعریف کرده اند که سرعت فوق العاده، گستردگی و وسعت انتشار آزاد مطالب، مهم ترین ویژگی آن است. این تکنولوژی علاوه بر افزایش شمار بازیگران در حوزه عمومی قواعد بازی جدید را ایجاد کرده و عرصه و حوزه ای جدید را به وجود آورده که واقعا جهانی است. از آن جا که این تکنولوژی در ذات خودش امری سیاسی است که میتواند آثار سیاسی را نیز در سطوح فردی، دولتی و بینالمللی داشته باشد، هدف اصلی ما در این مقاله بررسی دیدگاه های نظری در حوزه روابط بینالملل در خصوص تاثیر این انقلاب بر مقوله امنیت ملی است. بدین منظور در مبحث مقدماتی این مقاله به بیان ارتباط میان تکنولوژی و سیاست بینالملل و تعریف انقلاب اطلاعات پرداخته و سپس در سه مبحث بعدی مقاله سه دیدگاه متفاوت از تاثیر انقلاب اطلاعات بر امنیت ملی را مورد بررسی قرار داده و مقاله را با نتیجه گیری به پایان میرسانیم.
The Information Revolution is one of the important problem that affects many aspects our life. This Revolution and It’s Technology not only increase the actors in International Relations but also creates the new rules and new space. Because، this Revolution and It’s political effects ، The main purpose of this paper is the examination of International Relations Theories about this problem. So in the first section of this paper we define the concept of Information Revolution and it’s relation to International Politics and in the rest of this paper we examine Tree different theory about the effects of Information Revolution on national security.
ملخص الجهاز:
بنابراین،با توجه به فقر نظری موجود در ادبیات مربوط به انقلاب اطلاعات،سوال اصلی این مقاله این است که رهیافتهای نظری مختلف موجود در رشته روابط بین الملل چه دیدگاهی نسبت به تأثیر این انقلاب بر مقوله امنیت ملی دارند؟ بررسی دیدگاههای نظری درخصوص عدم تأثیر انقلاب اطلاعات بر امنیت ملی واقعگرایان از مهمترین و اصلیترین نظریهپردازانی هستند که با مفروضاتی چون دولت محوری،باور به عقلانی بودن کنشگری دولتها و در نظر گرفتن قدرت و امنیت به عنوان ارزشهای اساسی هر دولت معتقدند که دولت اصلیترین مرجع تأمینکننده امنیت است و فرایندهایی همچون فناوری اطلاعاتی صرفا یک مد جدید بوده که تأثیری بر امنیت ملی نداشته و ندارد.
این نظریهپردازان برای مثال به کشور ایالات متحده اشاره میکنند که با استفاده از فناوری اطلاعاتی و انقلاب در امور نظامی توانسته است به جایگاه هژمونیک در نظام بین الملل دست یابد و امنیت و قدرت خود را افزایش دهد )6-76:5002 namdloG(.
از سوی دیگر با ایجاد و گسترش مکتب کپنهاگ از سوی باری بوزان و همکارانش که برداشتهای سنتی و تقلیلگرایانه از امنیت را کاملا مورد انتقاد قرار داده و مفهوم امنیت موسع را در مقابله با امنیت مضیق موردنظر واقعگرایان قرار دادهاند )8991 reveaW dna nazuB(، میتوان ادعا کرد که امروزه دیگر نمیتوان صرفا امنیت ملی را مترادف با عنوان امنیت نظامی دانست و باید نگاه حد اقلی به امنیت جای خود را به نگاه حد اکثری داده که در این نگاه فناوری انقلاب اطلاعاتی میتواند بر امنیت دولتها تأثیراتی داشته و آن را تهدید کند.