ملخص الجهاز:
"درست همان وقت یکیاز ساکنان اردوگاه دواندوان آمد تا با ماریکه کشته بود خودنمایی کند.
وقفه پیش آمده بین صحبتهای مابه اندازهای طولانی بود که توانستیم فکر کنیمکه با یک مار مرده چه کار میشود کرد؟!اقرارمیکنم که بانی آن برنامه من بودم.
وقت آن رسیده بود که خوداو هم طعم آنچه برای دیگران میپسندیدرا بچشد.
وقتی که برای جمع کردن بقیه لباسهایکثیف برمیگردد پیراهن را سریع از روی مارمیقاپد.
بله!ما موفق شدهبودیم!این قضیه واقعا یکی از بهترین خاطراتسالهای نوجوانی من است.
حتی اگراجازه بدهد مشکل بزرگی گریبان شما را بگیردباز هم میتوانید باور داشته باشید که با ایمانبه او بهترین نتیجه را کسب خواهید کرد.
چه عالی!این مهم نیست که ما فکر میکنیمآن مشکل چهقدر بد است یا بد خواهد بوداگر به او توکل کنیم به خیر و سعادت خواهیمرسید.
پس هرگاه چیزی شما رامیترساند خواه جسد یک مار باشد یا هرچیزدیگری به یاد داشته باشید که فقط هارتوپورت میکند."