ملخص الجهاز:
"سعدی گوید: {Sعقل را با عشق زور پنجه نیست#کار مسکین از مدارا میرودS}(کلیات،ص 508) حافظ در جاهای دیگر گوید: {S-کار از تو میرود مددی ای دلیل راه#کانصاف میدهیم و ز راه اوفتادهایم#-زاهد چو از نماز تو کاری نمیرود#هم مستی شبانه و راز و نیاز منS}یا در اواخر همین غزل گوید: {Sغافل مشو که کار تو از ناله میرودS}و در قطعهای گوید: {Sلابه بسیار نمودم که مرو سود نداشت#زانکه کار از نظر رحمت سلطان میرفتS}-معنای بیت:چمن به سان نو عروسیاست که به غایت جمال رسیده باشد وبرای دست یافتن به چنین نو عروسی بهدلاله(دلالۀ محبت یعنی کسی کهواسطه رسیدن دلدادگان و خواستگاران بهیکدیگر است)نیازمندیم و کار ازچارهگری او برمیآید.
در جاهای دیگر گوید: {S-آن عشوه داد عشق که مفتی زرهبرفت#-به مهلتی که سپهرت دهد ز راه مرو#ترا که گفت که این زال ترک دستان گفتS}-محتاله:مؤنث محتال،از ریشهحیله و مصدر احتیال یعنی زن مکاره وحیلهگر -معنای بیت:از دلبریهای فریبکارانهدنیا که عروس خوش صورت و عجوز بدسیرت است،گمراه مشو چه این عجوز درحرکات و سکنات خود همواره مکر و حیلهو تزویر و ترفند به کار میبرد."