ملخص الجهاز:
"دین را بر وفق مراد صاحبان قدرت تفسیر میکنند و باعث تفرقه مسلمانان میشوند؛ {Sحکمت ارباب کین مکر است و فن#مکر و فن؟تخریب جان،تعمیر تن# مکتب از تدبیر او گیرد نظام#تا به کام خواجه اندیشد غلام# شیخ ملت با حدیث دلنشین#مراد او کند تجدید دین# از دم او وحدت قومی دو نیم#کس حریفش نیست جز چوب کلیمS} (پیشین،ص 393) شاهد این امر،نظریه مولانا حسین احمد مدنی درباره وطن است که در ژانویه 1938 در یکجلسه گفته بود: «در عصر حاضر قومها از وطنها هستند و اینکه اهالی انگلستان همه یک قوم شناختهمیشوند،در صورتی که میان آنها یهودی و مسیحی وجود دارد.
اقبال در اشعاری نیز به این مطلب اشاره نموده و به فکر فلسفی یونانی را نکوهش نموده است: {Sفکر افلاطون زیان را سود گفت#حکمت او بود را نابود گفتS}&%02708QTAG027G% {Sفطرتش خوابید و خوابی آفرید#چشم هوش او سرابی آفرید# بس که از ذوق عمل محروم بود#جان او وارفته معدوم بود# منکر هنگامه موجود گشت#خالق اعیان نامشهود گشتS} (همو،1376 ش،ص 34) وی از روشهای ارسطویی برای دریافت و فهم معارف دینی انتقاد میکند.
یکی دیگر از آسیبهای تفکر اسلامی تصوف غیراسلامی و برداشت نادرست از برخی مفاهیمدینی میباشد که به نظر استاد مطهری میتوان انحراف حاکمان دینی و تحریف مفاهیم دینی را درراستای همین منظور ارزیابی کرد و در اندیشههای اقبال میتوان جمود و تحجر را همان قدریگریمنحط نامید.
1. عقلانیت استاد مطهری و اقبال لاهوری برای برونرفت از وضعیت کنونی جوامع اسلامی و اتقای رشدتفکر دینی و رهایی از جمود و تحجر،عقلانیت دینی را به شدت مورد توجه قرار میدهند گرچهبرداشت آنان از مفهوم عقلانیت متفاوت میباشد و این امر خود به بررسی جداگانه نیاز دارد که دراینجا به صورت اجمال به آن اشاره میشود."