خلاصة:
متعهدله هر قرارداد عهدی، این حق را دارد تا در اجل قراردادی، اجرای عهد را خواستار شود و درصورت تاخیر در اجرای تعهد خسارات ناشی از تاخیر را مطالبه نماید. اما چنانچه در قرارداد مدتی برای اجرای تعهد پیش بینی نشده باشد، آیا متعهد مختار است تا تعهدات خویش را در مدت دلخواه اجرا نماید؟ آیا در این گونه قراردادها اخذ خسارت ناشی از تاخیر در اجرای تعهد ممکن است؟ در این مقاله سعی بر آن است تا ضمن بیان ویژگی های قراردادهای بدون مدت، راهکارهای حقوق انگلیس و ایران در برخورد با چنین قراردادهایی تشریح شود.
ملخص الجهاز:
»براساس این مواد ممکناست ادعا شود که برخلاف ماده 225 همان قانون که متعارف بودن امری در عرف و عادت(از جمله در مورد زمان اجرای تعهد)را به منزله ذکر در عقد دانسته و برخلاف موادی چون 342،344،356،357،358 در خصوص عقد بیع که به عرف تعیینکننده کرده است،در عقداجاره عرف موضوعیت و حتی طریقیت خود را از دست داده و طرفین عقد باید صریحا مدتقرارداد را تعیین کنند وگرنه عقد باطل خواهد بود.
از مقایسه برخورد کشورهای مورد مطالعه با موضوع درمییابیم که در حقوق انگلیسگاهی قراردادهای دارای مدت را نیز به لحاظ اجرای کار مضاعف و یا عدم همکاری از سویمتعهدله،قرارداد بدون مدت تلقی کردهاند تا مدت معقول مبنای اجرای و مطالبه خسارت تأخیرباشد؛در حقوق ما نیز«قاعده اقدام»و قواعد حقوقی«لا ضرر»و«احسان»میتواندتوجیهکننده این شیوه باشد و پسندیده است که در چنین فروضی متعهد ملزم به اجرای تعهد درزمان مقرر نباشد.
P} اما در حقوق ایران در قراردادهای بدون مدت،برفرض که مدت عرفی را متعلق ارادهمتعاقدین بدانیم یا براساس معیارهای ارائه شده مدت معقول را برای اجرای عهد در نظر بگیریم،در صورت تأخیر متعهد و حتی پس از سپری شدن مدت معقول،براساس رابطه طولی مقرر درماده 237 قانون مدنی متضرر باید ابتدا الزام متعهد را به اجرای عین تعهد بخواهد و پس از آن درصورت عدم امکان الزام،مبادرت به طرح دعوی فسخ کند.