خلاصة:
در این مقاله سعی شده است تا معنای «شکاکیت»(2) در معرفتشناسی معاصر تبیین شده و اجزاء و مقومات مفهوم معرفت نیز آشکار شود.
شکاکیت منکر امکان معرفت در همه یا برخی از قلمروهای ممکن است در این مقاله پس از معرفی انواع و اقسام شکاکیت، به عمدهترین ادله شکاکان برای اثبات عدم امکان معرفت اشاره و این ادله مورد نقد و بررسی قرار گرفتهاند، استدلال معروف شکاکان مدرن، ذهن در خمره،(3) به روشنی بیان شده و در کنار استدلال از راه خطا و استدلال از طریق تجربه مورد نقادی قرار گرفته است. مقاله در پایان به این نتیجه میرسد که: «شکاکی که سعی میکند از راه استدلال شکاکیت را اثبات نماید، مانند لالی است که فریاد میزند من لالم.»
ملخص الجهاز:
"دیدگاه افراطیتر این شکاکیت معتقد است که ما حتی ادعای اول را هم نمیتوانیم بکنیم و بدین لحاظ هیچ تفاوتی بین «یقین صادق موجه» و «باور موجه» وجود ندارد چرا که در مفهوم باور داشتن نیز واقعی بودن اخذ شده است؛ زیرا اگر این باور آینه تمام نمای واقع نباشد که قابل اعتماد و پیروی نخواهد بود؛ و همه شواهد و قراینی که بر این باور اقامه میشوند، شاهد و قرینه بر واقعی بودن این باورها هستند.
حال شکاک میپرسد که: اگر انسان دارای چنین وضعیت مبهمی به لحاظ ذهنی و ادراکی باشد و احتمال قرار داشتن او در چنین وضعیتی منتفی و بلکه ممتنع نباشد، آیا او میتواند به چیزی معرفت داشته باشد؟ آیا حق ادعای معرفت در زمینه یا زمینههای خاصی را دارد؟شکاک معتقد است که هرگونه ادعای معرفت درباره هرچیزی، در صورتی امکان پذیر است که ما چنین احتمالی را کنار گذاشته و بطور قاطع اثبات نمائیم که ذهن در چنین موقعیتی قرار ندارد و ما هیچ دلیل و برهان قاطعی نداریم تا اثبات نماید که ما در ارتباطی مستقیم و بی واسطه با جهان خارج قرار داریم و با وجود این احتمال (قرارداشتن در وضعیت ذهن در خمره) همه دانستهها، یافتهها و تجارب ذهنی، چه درباره دنیای خارج و چه درباره دنیایی درون، مورد شک و تردید قرار میگیرند و در این صورت حتی من نمیدانم که اکنون در اینجا نشستهام و این عبارات را مطالعه میکنم، شاید همه اینها در نتیجه تلقینهای آن تکنسین چیره دست یا آن دیو فریبکار باشند."