خلاصة:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر شیوههای فرزندپروری مادران بر ابتلای دانش آموزان پسر دورة ابتدایی به اختلال لجبازی - نافرمانی است. روش: مطالعة حاضر از نوع کاربردی و شیوة انجام گرفتن آن زمینه ای است. جامعة آماری شامل کلیه مادران دانش آموزان پسر دورة ابتدایی شهرستان ایلام بود و نمونه ای به حجم 60 نفر از مادران کودکان دارای اختلال لجبازی- نافرمانی و مادران کودکان عادی انتخاب گردید و از لحاظ سن، سطح تحصیلات و وضعیت اقتصادی همتاسازی شدند. از فهرست رفتاری کودک (فرم گزارش والدین CBCL و فرم معلم TRF) به عنوان ابزار غربالگری و پرسشنامة شیوههای فرزندپروری دیانا بام ریند برای بررسی شیوههای فرزندپروری مادران استفاده گردید. یافته ها: یافته های این پژوهش بیانگر آن بود که بین شیوههای فرزندپروری مادران گروه های پژوهش در الگوهای تربیتی مقتدرانه، مستبدانه و سهل گیرانه در سطح ( 05/0 p< ) تفاوت معنیدار وجود دارند. مادران کودکان با اختلال لجبازی- نافرمانی نسبت به مادران کودکان عادی بیشتر از شیوة فرزندپروری مستبدانه و سهل گیرانه و کمتر از شیوة فرزندپروری مقتدرانه استفاده می کنند. نتیجه گیری: شیوههایی که والدین در تربیت فرزندان خود بهکار میگیرند، نقش اساسی در تأمین سلامت روانی فرزندان آنها دارد، در سایة ارتباط سالم است که میتوان نیازهای فرزندان را شناخت و نسبت به تامین و ارضای آنها همت گماشت. بنابراین ضروری است که توجه بیشتری به اثرات این گونه سبک ها و پیامد های آن شود. لذا پیشنهاد می شود والدین را نسبت به شیوةهای فرزندپروری و اثرات هر یک از آنها بر فرزندان، آگاه کرد.
ملخص الجهاز:
"مقایسة شیوههای فرزندپروری مادران دانش آموزان پسر 7 تا 9 سال دورة ابتدایی با اختلال لجبازی- نافرمانی و عادی در شهرستان ایلام 1 اسدالله صادق خانی 2 ، مهناز علی اکبری دهکردی 3 ، علی اصغر کاکو جویباری 4 تاریخ وصول: 30/1/1391 تاریخ پذیرش: 14/5/1391 چکیده: واژگان کلیدی: این مقاله برگرفته از پایان نامه کارشناسی ارشد است.
در این قسمت با استفاده از آمار توصیفی، میانگین و انحراف معیار شیوههای فرزندپروری مادران گروه های مورد پژوهش توصیف گردید، و با استفاده از آمار استنباطی و از تحلیل واریانس چند متغیره هریک از شیوههای فرزندپروری مادران در کودکان دارای اختلال لجبازی نافرمانی و کودکان عادی مورد مقایسة و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
نتایج به دست آمده حاکی از این است که مادران کودکان دارای اختلال لجبازی نافرمانی در مقایسة با مادران کودکان عادی شیوة تربیتی مستبدانه تر و سهل گیرانه تری را به کار می برند و همچنین کمتر از شیوة فرزندپروری مقتدرانه استفاده می کنند.
براساس آنچه محققانی چون اریکسون، پیازه و دیگران دربارة شرایط تحول شناختی ،اجتماعی و هیجانی کودکان یافته اند (سانتروک،1999؛ به نقل از چنگ 3 و همکاران،2005) ، به نظر می رسد زمانی که سبک فرزندپروری والدین از لحاظ مؤلفه هایی چون مراقبت، رابطه و Alexander Taanila Chang ساختار نامناسب است ، بستر تحول نامناسب فراهم شده و در نتیجه موجب رفتارهایی می شود که به عنوان منفی برچسب خورده است."