خلاصة:
این نوشتار در پی تبیین رابطه متقابل ایمان و فضایل اخلاقی است. نویسنده کوشیده است به سه پرسش در این زمینه پاسخ دهد: آیا فضایل اخلاقی در ایجاد ایمان به خدا نقش دارد یا خیر؟ آیا ایمان در پیدایش و ایجاد فضایل اخلاقی نقش دارد یا نه؟ و آیا ایمان در ایجاد حسن و ارزش در فعل اخلاقی مؤثر است یا خیر؟ نویسنده در هر سه زمینه به دیدگاهها و ادله هر یک پرداخته و مورد ارزیابی قرار داده است و در نهایت به این نتیجه رسیده است که در سؤال نخست، فضایل اخلاقی در پیدایش ایمان از لحاظ نظری نقش دارد، اما از نظر عملی و عینیت خارجی نقشی ندارد؛ مگر بر اساس مطلق توفیق الهی. در سؤال دوم ایمان قطعا در پیدایش فضایل اخلاقی نقش دارد، اما با مکانیسم خاصی که در مقاله توضیح داده شده است. و در رابطه با سؤال سوم نظر نویسنده این است که ایمان در ایجاد صفت حسن و ارزش عمل نقش ندارد.
The present article is intended to explain the reciprocal relation between faith and moral excellences. The writer has tried to answer three questions in this regard: Do moral virtues have a role in creating belief in God? Does faith have a role in the appearance and creation of moral excellences? Does faith have a role in creating goodness and value in moral act? The writer has addressed the viewpoints and arguments of each of the three fields and ultimately concluded that in the first question، the moral excellences theoretically have a role in the creation of faith، but in practice and external objectivity they have no role in it، unless on the absolute basis of Divine assistance. In reply to the second question، faith has definitely a role in creation of moral excellences، albeit by specific mechanism that is explained in the present article. As for the third question، the writer believes that faith does not have a role in creating the attribute of goodness and value of action.
ملخص الجهاز:
"» (مصباح یزدی، /۳۵۱) نقد دیدگاه به نظر میرسد این دیدگاه نیز قابل نقد است؛ زیرا اشکال کلی که بر چهار دلیل این نظریه وارد است، این است که بر فرض همه این ادله درست باشد، نتیجهاش اثبات تأثیر فضایل در پیدایش ایمان در حد اقتضاست و نه بیشتر؛ یعنی از ادله نتیجه میگیریم که فضیلت اخلاقی زمینه ایمان را فراهم میکند، اما اینکه بالفعل ایمان ایجاد کند، چنین نتیجهای از ادله به دست نمیآید.
پس از لحاظ نظری میتوان پیوند محکمی میان فضایل اخلاقی و ایمان دید، اما به لحاظ عینیت و تحقق خارجی باید گفت چنین ارتباط تنگاتنگی وجود ندارد؛ زیرا در خارج و عالم واقع هیچ گاه تمام فضایل اخلاقی در انسان (دست کم فضایل مابعد الایمان مانند تسلیم و توکل و غیره) به وجود نمیآید تا همه آن سه نوع عنصر فراهم شود، بلکه معمولا یک سلسله رذایل پیدا و پنهان در درون انسان هست که یا قابلیت را از قلب سلب میکند، یا شرایط را از بین میبرد، و یا موانع ایجاد میکند.
اما بر مبنای نظریات دوم و سوم و پنجم، یعنی کسانی که حسن و قبح را ملائمت و عدم ملائمت فعل با کمال وجودی یا «من علوی» یا فطرت میگیرند، باز ایمان نقشی در ایجاد ارزش ندارد؛ زیرا مطابقت و عدم مطابقت با من علوی و فطرت یک واقعیت تکوینی است و بدون ایمان نیز قابل تحقق است، اما این واقعیت هست که بر اساس این دیدگاهها چنانکه اشاره شد، زمینه برای تأثیر انگیزه در موافقت و عدم موافقت فعل با کمال یا من علوی یا فطرت وجود دارد."