ملخص الجهاز:
"اکنون فرض کنید که یک جامعه بخواهد صددرصد طرحهای دینی را اجراء نماید و همانطور که در مسجد بنام دین وظائفی انجام میدهد،بخواهد در تمام زوایای زندگی خویش نیز دین را وارد کند،اینچنین جامعه در مرحله اول و قبل از همه چیز؛چه احتیاجی دارد؟ گفتیم که استقلال سیاسی یعنی نافذ بودن اراده مردم تعیین خط مشی خود؛اکنون فرض کنید که افراد یک جامعه اسلامی بخواهند خط مشی خود را برطبق مبانی دینی خویش تعیین کنند آیا موفقیت در این راه بدون داشتن استقلال سیاسی مسیر است،دین میخواهد بنام سعادت ملت خویش،دستگاهها و سازمانهای مملکتی را آنطور منظم و پاک کند افراد عفیف، پاک،رشید،حقطلب،تربیت شوند،آیا این امر در یک جامعهای که دارای استقلال سیاسی نیست میسر است؟ استقلال اقتصادی با اینکه ما میتوانیم در این باره نیز مستقلا وارد شده و اثبات کنیم که اصولا اجراء طرح- های اقتصادی اسلامی خود محتاج باینست که قبلا استقلال اقتصادی تأمین شده باشد ولی چون اکنون مجال بحث مفصل آنرا نداریم،بدنبال همان مبنای استقلال سیاسی سخن را ادامه داده و میگوئیم که آیا اصولا استقلال سیاسی بدون داشتن استقلال اقتصادی میسر است،آیا جامعهای که آنچنان بنیه اقتصادیش ضعیف شده که هر دم برای ادامه حیات خود محتاج به دیگران است اصولا میتواند دارای استقلال سیاسی باشد،آیا کمکهائیکه در دنیای امروز بعناوین مختلف انجام میگیرد واقعا بلا عوض است؟ آیا جامعهایکه تمام شریانهای اقتصادی او در دست دیگران است میتواند آزادانه و آنطور که خود اراده کرده است خط مشی خود را معین کند،اینها سؤالاتی است که ما جوابی جز نفی در مقابل آنها نداریم؛اینست که میگوئیم:یک جامعهایکه مصمم باجراء طرحهای دینی است قبل از همه چیز باید تحول را در کلیه زمینههای استقلال سیاسی و اقتصادی بوجود آورد و پیشرو و طلیعهدار این تحول نیز باید روحانیت باشد."