ملخص الجهاز:
"درکتابهایی که پیش از این و هماکنون از نویسندگان داخلی به چاپ رسیدهاند،بیشتر بار داستانی و انتقال مفاهیم آموزشیبرعهدهی عناصر خیر یا خوب بودهاند؛چرا که نویسندگان و همچنین والدین چنین میانگارند که تنها با نشان دادن رفتارو گفتار شخصیتهای خوب است که میتوان بر روی کودک تأثیر گذاشت.
در اینگونه داستانها شخصیت با انجام دادن کارهای ناشایست و رفتاری نامتعارف و برجسته کردن خود ازدیگر شخصیتهای داستانی به روی خواننده تأثیر میگذارد،مصداق اینگونه آموزش حتیدر ادبیات کهن ما نیز دیده میشود:«ادب از که آموختی،از بیادبان»!فرق داستانهایی این چنین با سایر داستانهای مثبت در ایناست که اینجا شخصیت وپرداخت اصلی بر پایهی نمایش دادن جنبههای ناشایست شخصیت منفی استوار است،در حالی که در سایر داستانها کنشو رفتار شخصیت مثبت است که بار اصلی داستان را بر دوش میکشد.
اگر چه کودک در ابتدا ممکن است تحت تأثیر شخصیتآنها قرار گیرد،اما رفته رفته با پیشرفت طرح داستان و برملا شدنشخصیت شر و جایگاه اجتماعی او،کودک فقط نظارهگر کارهای اوخواهد بود و ناخودآگاه مرزی میان رفتار و گفتار خود و آنها خواهد کشید.
در این داستان با وجود شخصیتهایی مانند پادشاه-عموجان-و نشان دادن کارهایناشایست او،کودک از همان ابتدا میداند که رفتار و گفتار او نه تنها با دیگر شخصیتهای داستانفرق دارد،بلکه با رفتار متعارف سایر انسانها نیز متفاوت است.
اما در برخی موارد اندکنیز مشاهده میشود که این جملهها آنچنان که باید خندهدار یا بامزه نیستند و در مواردی انگار به زور نویسنده وارد داستانشدهاند؛نکتهای که باید به آن اشاره کنم این است که با توجه به نوع روایت دلپذیر این کتاب،بالا بودن تعداد صفحات کتابتأثیر چندانی در دلزدگی خواننده ندارد."