ملخص الجهاز:
"جامعهی اطلاعات با این فکر که دانش به مثابه اطلاعات،یک امر عینی و مستقل از انسانهاست و اینکه هرچیزی میتواند به اطلاعات تقلیل داده شود و اینکه تولید هرچه بشتر اطلاعات باعث افزایش شفافیت جامعه و مدیریت عقلانی مسائل اجتماعی میشود،ما را فریب داده است.
به این معنا که انسان بدون آنکه در مکان رخداد یک واقعه حضور داشته باشد،میتواند بهطور همزمان رویدادها را تجربه کند در یک جامعهی برخوردار از ارتباطات همگانی،جهان مستعد آن است که در کسوت اطلاعات یعنی به صورت مجموعهای از بازنماییهای کدگذاریشده،انتزاعی و منفک از موقعیت تجرهب شود.
نکتهی سوم این است که در یک جامعهی غنی از اطلاعات،مهندسی اجتماعی به قالب مسلط سیاستگذاری تبدیل میشود یعنی تنها با جمعآوری، پردازش و دستکاری اطلاعات مربوط به آن،میتوان به نحو عقلانی بر جهان نظارت کرد.
وضعیت متناقضنما این است که هرچه اطلاعات ما افزایش مییابد،توانایی ما برای فهمامور کاهش مییابد؛زیرا به نظر میرسد جهان متشل از یک مجموعه تصاویر است و به منبعی از اقلام اطلاعاتی تقلیل داده میشود که به نحو نظاممندی با یکدیگر مرتبط نیتسند،در این وضعیت بسیار دشوار است که فرد فهم عمیقی از جهان داشته باشد؛زیرا فهم جهان براساس داشتن یک منظر فکری تأویلگرایانهی تؤام با ثبات،امکانپذیر خواهد شد.
جامعهی اطلاعات به عنوان یک امر مطلوب تحقق شفافیت را نوید میدهد،اما آنچه اغلب مورد توجه قرار نمیگیرد این است که چنین شفافیتی نهتنها واهی و خیالی است(آنچنانکه قبلا به مبتلایان به آن اشاره شد)بلکه ظاهرا فرآیند دستیابی به آن به گونهای است که اعتماد را از بین میبرد؛درحالیکه وجود این اعتماد برای عملکرد مؤثر نظامهای تخصصی ضروری است."