ملخص الجهاز:
"برنامه آن روز این بود که چهار هواپیما کهدو واحد آنها 707 و دو واحد دیگر،سی-130بودند،ما را از فرودگاه دمشق سوریه به تهرانبیاورند اما انگار شهید محمد منتظری اجازه ندادهبودند که این هواپیماها از فرودگاه مهرآباد پروازشهید قرنی را نهایتا در سال 1332که ایشان با مصدق همراه شدند،از کار بر کنار و زندانیشان کردند.
همان زمان شهید قرنی هم بهپادگان زنگ میزند و به سلطان الحق میگوید یکنفر را تعیین کنید تا با رؤسای گروهکهای معاندو ضد انقلاب از جمله عبد الرحمان قاسم لو،رئیسحزب دموکرات و صدیق کمانیر،رئیس جزبکومله صحبت کند و به آنها این پیام مرا بدهد کهاگر از محاصره پادگان دست نکشید،فرمانده لشکررا آزاد نکنید و ایشان به تهران نیاید و خودش رامعرفی نکند،ما نیز فردا ساعت چهار صبح مقرتانرا بمباران میکنیم.
برای همینهم افراد ضد انقلاب نسبت به ایشان کینه داشتند-هر چند که جرأت نمیکردند آن جا کاری انجام(به تصویر صفحه مراجعه شود)دهند-و سرانجام وقتی روز 31 فروردین،شهربه دستشان افتاد و در ارتفاعی بودند که بر منطقهتسلط داشتند،سرهنگ نصرت زاد را شهید کردند وجنازهاش را در شهر گرداندند.
در آن اوائل پیروزی انقلاب،ازشهید قرنی برای ریاست ستاد ارتش استفادهمیکنند،متأسفانه به دلیل وجود شرایط انقلابی،نیروهای زیادی وجود نداشته که شهید قرنی بتوانداز آن استفاده کند و از این نظر دست ایشان(به تصویر صفحه مراجعه شود)خالی بوده؛نظرتان در این باره چیست؟ بله،با توجه به وضعیتی که ارتش داشت و کلسران ارتش باید کنار میرفتند و ما نیز بیش از عزارسر تیپ داشتیم؛اما حدود پانصد و اندی سرلشکرکنار رفتند و فقط افراد انگشت شماری باقی ماندند؛کسانی مثل شهید فلاحی که سرهنگ بود."