ملخص الجهاز:
"بعد از سفر آقای جان هیکبه ایران و حضور در پژوهشگاه و نقدهایی کهبا حضورش بر نظریه وارد شد،آقای سروشبه بیرمنگام سفر کرد و در منزل آقای جانهیک با وی ملاقات نمود و در ضمن گفتوگو،از نظر او دربارۀ سفر به تهران و شرکت درجلسات پرسید،جان هیک نیز به شدت ازمیهماننوازی و مواجهۀ علمی و استانداردجلسات برگزارشده ابراز رضایت کرد و حتیگفت که اطلاع نداشته نظریۀ پلورالیسم دینی،در ایران به این اندازه توجهها را جلب کردهاست و این همه با نظریات او آشنا هستند.
از پلورالیسم دینی نیزانتظار میرود به عنوان نظریه چنین باشد؛نظریه باید دارای مبانی مفهومشناختی،روششناختی،معرفتشناختی،هستیشناختی،دلایل و شواهد درستی،قدرت ابطال نظریههای معارض خود(نه لزوماهر نظریۀ رقیب خود)و نیز قابلیت تعمیم،کارآیی در حل معضلات مطرح و مرتبط،و-باشد،ازاینرو ده وجه و بعد را برای نقدآن در نظر گرفتم،و اول نقد سه بعد از اینده بعد را به تفصیل و نهایی شده نگاشتم کهبه حدود صد صفحه بالغ میشد.
ضمن اینکه وقتی ما مسئلۀمعرفت،تکون معرفت و عوامل دخیل درفرایند تکون معرفت دینی را مبنای پلورالیسمقلمداد کنیم،با این مبنا که میگوییم همۀادیان حقاند،سازگار نخواهد بود؛چون یاباید بگوییم ادیان خود حقاند یا باید بگوییممعرفتهایی که از ادیان داریم،حقاند،بهتعبیر دیگر،یا قائل به امکان دسترسی بهنفس الأمر هستیم یا نیستیم و مسئله براساسهریک ازاین دو انگاره بنا شود با دیگریمتفاوت خواهد شد؛زیرا اگر سنتهای دینیرا تبیین معرفتشناختی کنیم و بگوییمنفس الأمر کما هی دریافتشدنی نیست،دیگربا نفس الامر ادیان سروکار نداریم؛و وقتی بادین معرفتشناسانه روبهرو میشویم بار و بناهاو برداشتها سروکار داریم و باید آنها را باهممقایسه کنیم و بگوییم کدام حقاند،کدامباطل؟وانگهی براساس نظریۀ معرفتشناختیکانت چیزی به نام حق و باطل معنادار نیستو ایشان دیگر نمیتواند حتی بگوید همۀ ادیانحقاند تا چه رسد به اینکه بگوید بعضیحقاند و بعضی باطل."