خلاصة:
نوشتاری که فراروی شماست، میکوشد تا با بررسی منابع تاریخی کهن:اولا نشان دهد جاهلیت نو و سازماندهی شدة اموی چگونه جهل عوام و لغزش برخی خواص را محمل پیروزی ظاهری خود در کربلا قرار داد و نتیجه بگیرد که از لغزشگاههای خواص تاریخساز، ریاستطلبی، عافیتطلبی و عدم تشخیص صحیح و به موقع است که منجر به حقستیزی میشود؛و ثانیا ترسیم کند طرفداران حق چه ویژگیهایی را در خود تقویت کرده بودند که دچار جنگ روانی دشمن نشدند و امیر کاروان خود را در کربلا تنها نگذاشتند و نتیجه بگیرد که ایمانگرایی، بصیرت ژرف و روحیه تعبد و اطاعتپذیری موجب شد تا آنها در دفاع از حق تا ایثار جان پیش روند.
ملخص الجهاز:
") 239 از این حدیث شریف میتوان دریافت که سهم اصلی جنایات بیشمار حزب شیطان اموی را خواص اهل باطل بر عهده داشتهاند و آنان با حمایتهای بیدریغ و همه جانبه خود، سردمداران کفر و نفاق را در کسب قدرت و انجام جنایت یاری میکردهاند تا خود نیز از سفرههای رنگینی که از پایمال شدن حق خدا و مردم در کاخهای ستم گسترده میشود، بهرهای گیرند.
امیرمؤمنان( در وصف این گونه افراد میفرماید: (چرا شما از خدا روی بر میتابید و به جز او روی میآورید؟ گویا چهارپایانی هستید که چوپان آنها را به چراگاهی مسموم و آبشخوری آلوده میبرد، بسان حیوان پرواری که نمیداند فرجامش چه خواهد شد!) 258 عوام فریبی بنیامیه سیاست امویان، نیرنگ و فریب مردم بود و اگر به چنین سیاستی توسل نمیجستند هرگز نمیتوانستند در برابر حکومت خدایی علوی بایستند، امام حسن( را از خلافت محروم سازند و به شهادت رسانند و سپس بزرگترین فاجعه تاریخ را در کربلا بیافرینند.
گرچه یزید، فردی بیکفایت و عیاش بود و از سیاست بهرهای نداشت، ولی خواص بنیامیه در واقعه کربلا بار دیگر حربه عوامفریبی را به کار گرفتند و جمعیتی سیهزار نفری را به کربلا کشانیدند و چنان که یاد کردیم، یزید را به عنوان پیشوای واجبالاطاعه به مردم عوام معرفی کردند و امام حسین( و یارانش را (خارجی) خواندند؛ یعنی کسی که بر امام عادل وخلیفه بر حق پیامبر، شوریده و در کشور اسلامی دست به اغتشاش زده است و جزای چنین کسی جز مرگ نیست."