ملخص الجهاز:
"هانتینگتون،«خطوط گسل»میان تمدنها را بعنوان نقاط احساس و عامل بروز درگیریهای آتی و جانشین مرزهای ایدوئولوژیکی و سیاسی ویژه دوران جنگ سرد میداند و تلاش میکند دولتمردان آمریکا و سایر کشورهای غربی را متقاعد کند که کانون اصلی درگیسریها درآینده،بین تمدن غرب و اتحاد جوامع کنفوسیوسی شرق آسیا و جهان اسلام خواهد بود.
سخن کوتاه،فرهنگ بوالهوسی و *هانتینگتون،«خطوط گسل»میان تمدنها را بهعنوان نقاط حساس و عامل بروز درگیریهای آتی و جانشین مرزها ایدئولوژیکی و سیاسی ویژه دوران جنگ سرد میداند وتلاش میکند دولتمردان آمریکا و سایر کشورهای غربی را متقاعد کند که کانون اصلی درگیریها در آینده،بین تمدن غرب و اتحاد جوامع کنفوسیوسی شرق آسیا و جهان خواهد بود.
همانگونه که در مقاله مزبور آمده، نمونهء تمدنی،بسیاری از تحولاتی را که در عرصهء بینالمللی در سالهای اخیر بوجود آمده،تشریح و تحلیل میکند از جمله:فروپاشی اتحاد شوروی سابق و یوگسلاوی،جنگهای کنونی در یوگسلاوی و سرزمینهای بر جای مانده از شوروی،ظهور بنیادگرایی مذهبی در اکناف جهان،درگیریهای داخلی روسیه،ترکیه و مکزیک پیرامون هویت،تشدید درگیریهای تجاری بین آمریکا و ژاپن،مقاومت کشورهای اسلامی و کنفوسیوسی برای دسترسی به جنگ افزارهای هستهای و ابزار پرتاب آنها،نقش مستمر چین بعنوان ابرقدرت خارج از حلقه،تثبیت رژیمهای دموکراتیک جدید در برخی کشورها، البته نه در همهء کشورها،و تشدید مسابقات تسلیحاتی در آسیای شرقی.
یکی از دوستان نویسندهء فوق هشدار مزبور را در مورد مسئلهء حقوق بشر چنین ترسیم میکند «تلاشهایی که برای ترغیب حقوق بشر در آسیا انجام میشود باید با تغییر توزیع قدرت در جهان بعد از جنگ سرد مورد ارزیابی قرار گیرد،اهرم فشار فرب بر آسیای شرقی و جنوبی بشدت کاهش یافته است و زمینهء بسیار کمتری برای تحلیل شرایط و اعمال تحریم برای وادار کردن آنها به رعایت حقوق بشر وجود دارد."