ملخص الجهاز:
"مدیریتی که با سؤالات زیر،به صورت جدیبرخورد کند،به آسانی درک خواهد کرد که چقدر بهتهیۀ یک برنامۀ جامع برای کار خود نیازمند است: 1-هدف شما در پنج سال آینده چیست؟ 2-چگونه میخواهید به این هدف برسید؟باچه روشی؟ در اینجا چیزی که به عنوان یکبرنامۀ جامع شدیدا مورد نیاز است،دخالت و مشارکت همگانی است.
تقسیم سودسالیانه و سودهای دفتری،ابزاری است کهمتصدیان موسسات مالی(بانکها)و رؤسایشرکتها به وسیله آنها مورد ارزیابی قرار میگیرندکه آیا در کار خود موفق بودهاند یا خیر؟چنین کاریصرفنظر از اینکه کمکی به زندگی انسانها نمیکند،یعنی به کار مؤسسه ارزش اجتماعی،که مهمترینهدف است،نمیدهد؛علاوه برآن در کار خودموسسات،در امر رقابت بازار و مقابله با رقیبان نیزبا این کارها بهبود و پیشرفتی حاصل نمیشود ونتیجتا اینگونه اقدامات و عملیات،در امر توسعه وپیشرفت صنایع آمریکا نیز نقشی ندارند.
خلاصۀ این اصول چهاردهگانهعبارت است از: 1-ایجاد یک عزم و اراده دائمی و مستمر درمدیریت،برای ارتقاء کیفیت در تولید کالاهایا خدمات،با هدف اینکه توانمندی لازم را برایرقابت در بازار به دست آورد و تجارت شرکت ومؤسسه به قوت خود باقی و پایدار بماند و علاوهبرآن اشتغال جدید هم به وجود آورد.
بنابراین بسیار بدیهی است که مشکلاتروزمره،همچون گرههای کور و درهم پیچیده،سازمان را گرفتار میسازد-و در نهایت برای غلبه برآنها معمولا دست به دامان وسایل جدید،مانندماشینهای میکانیکی برای استفاده در دفاتر وادارات،زده میشود!مشکلات آینده،الزامی بهوجود میآورد که مدیریت،در درجه اول و قبل ازهرچیز،:به استمرار و ثبات عزم و اراده درجهتگیری به سوی بهبود و ارتقاء وضعیت،میدانو بها میدهد که این خود،باعث میشود تا قابلیتدر رقابت را افزایش دهد و موسسه را زنده و پویاسازد،و در نتیجه مشاغل جدید برا کارکنانخویش ایجاد کند."