ملخص الجهاز:
"دکتر رهنمایی معتقد است زمان آنرسیده که در یک چشمانداز کلی و بلندمدت طرحها و ایدههای شهری را مورد بازبینیجدی قرار دهیم و با استفاده از مشارکت مردم و نهادهای مدنی زمینه را برای شکوفایی شهرهافراهم سازیم.
این در شرایطی بود که ماتازه از جنگ رها شده بودیم و دولت پول کافی در اختیارنداشت و این خود بهانهای شد برای اینکه تحت عنوانخودیاری شهرداری عوارضی را تعریف کنند،که بتواننداز مردمی که در شهر زندگی میکردند،درآمد کسب کنند.
متأسفانه در سال 1368 به بعد و برنامه دوم مسیر ناسالمیرا طی کردیم به این ترتیب ضوابط و مقرراتی که مسکنو شهرسازی،سازمان مدیریت و برنامهریزی برایطرحهای شهری تعریف کرده بود و مهندسین مشاور براساس آن شرح و خدمات تیپ را تضمین و تراکمها راتعریف کردند شهرداری به منبع درآمدی به نام فروشتراکم روی آورد.
من معتقدم در دانش فنی و مهارتهای حرفهای متولیان این کار کاستی وجود ندارد بلکه مشکل درجایی است که ضوابط مدیریتی و اداری ما به مدیرانشهری اجازه داد که بیایند و مقررات لازم برای زیستشهری را زیر پا بگذارند و آنها را بفروشند.
اگر قرار است شهرداریها بهفروش تراکم برای درآمد رونیاورند پس از چه طرقیمیتوانند کسب درآمد نمایند؟ زمانی دولت به شهرداریها بودجه میداد و شهرداری بااین بودجه شهر را اداره میکرد.
اما چگونه میشود این درآمد جدید را تامینکرد؟وقتی که ما بحث مدیریت واحد و یکپارچه شهریرا مطرح میکنیم یکی از جاهایی که باید در زیرمجموعهشهرداری قرار بگیرد ادارات دارایی هستند.
آن موقعشهرداری میتواند مستقل عمل کند و دیگر درآمدهایشهرداری اسیر تقاضای تراکم مردم نمیشود الانشهرداری چون درآمد دیگری ندارد مجبور است قانونشکنی کند تا هزینههای اداره شهر را به دست آورد."