ملخص الجهاز:
"در عهد قباد و خسرو حکومت مرکزی قدرت میگیرد و پایههای قدرت سلطنت از نجبای بزرگ به دبیران و دهگانان،که تابعان سر راست شخص شاهنشاه بودهاند، منتقل میشود؛اراضی زمینداران بزرگ در نقاط مختلف کشور پراکنده میشود؛سپاهیانی از مزدوران شخص شاه تشکیل میشود؛در امر مالیات و خراج تجدیدنظر میشود؛راهها و شبکههای آبیاری به وجود میآید و قدرت دولت گسترش مییابد؛شهرها توسعه مییابد و جماعتهای آزاد روستایی و پیشهوران شهری تحت تسلط دستگاه اداری سلطنت قرار میگیرند؛روستاییان به (1)-رجوع کنید به مقالهء نگارنده تحت عنوان«نظام آسیایی یا نظام فئودالی:نظام اجتماعی ایران در دوران قدیم»مجلهء جهان نو،شمارهء 12-11،سال 1346؛همچنین رجوع کنید به مقالهء دکتر خنجی،که قبلا به آن اشاره کردیم.
دوران آغاز فئودالیسم در ایران که بقایا جامعهء بردهداری و پدر شاهی(جماعتهای روستایی آزاد)1در آن محفوظ مانده بود،جای خود را به جامعهء متکامل فئودالی داد-که اشکال مالکیت فئودالی زمین در آن بطور کاملتر تجلی کرده و تقریبا تمام روستاییان جزو رعایای فئودالها شده بدیشان وابسته شده بودند و اهمیت کار بردگان در اقتصاد کشور از میان رفته بود.
اول آنکه،دولت در این دوره مالک اراضی وسیع و شبکههای آبیاری است و زمینداران بزرگ عاملان حکومت هستند،و اقطاعداری ماهیت اداری و بورو کراتیک دارد؛دوم آنکه، شهرها دارای ساختمان ویژهیی هستند که آنها را کاملا از شهرهای قرون وسطایی در مغرب زمین متمایز میکند،بدین معنی که شهرها مجموعهء ویژهیی هستند از«قهندز»،که مرکز فرمان- روایان است،و شارستان،که به امور مذهبی اختصاص دارد،و ربض،که جایگاه بازرگانان و پیشهوران است،و بدین ترتیب پیشهور شهری و زارع روستایی تحت تسلط دستگاه اداری،که از قهندز فرمان میراند،قرار دارند؛سوم آنکه،روستاییان،برخلاف«سرفهای»قرون وسطایی، وابسته به زمین نیستند،و چنانکه پطروشفسکی ثابت کرده است،وابستگی روستاییان در عهد مغول در ایران به وجود آمده است."