ملخص الجهاز:
"گرچه تضاد اجتناب ناپذیر دهۀ1970-سیاست پاسداری ایران از خلیجفارس بهاتکای رضایتهای فرامنطقهای را به بازگشت به منطقهو استقرار سلطه بر آن تشویق کرده باشد، درست است نامهای که کویت در تاریخ30 ژوئیۀ 1987 به شورای امنیت سازمان مللمتحد نوشت و به بهانۀ باصطلاح «تهدید ایران»درزمان جنگ درخواست پشتیبانی کرد،میرفت تابازگشت نیروهای غربی به خلیجفارسزیر پوشش سازمان ملل متحد را سبب شود،ولیواقعیت تردید ناپذیر این است که تجاوز عراق بهخاک ایران و گسترش ناامنی ناشی از آن در منطقهسبب جهتگیری ویژهای از سوی ایالات متحده در قبال جنگ گردید که از مدتها پیش آرزویواشینگتن بود.
ج-با توجه به این حقیقت که دست کم نیماز خلیجفارس به ایران تعلق دارد،و این کهحساسترین بخشهای استراتژیک این منطقه درکنترل ایران است،در کنار این واقعیت که ایران ازنظر جمعیت و منابع اقتصادی بزرگترین کشورمنطقه است و این امکانات آن کشور را قدرتاصلی بالقوه در منطقه میسازد،و نیز این کهصدور بیخطر نفت و ورود بیشتر کالاها از راهخلیجفارس برای ایران جنبۀ حیاتی دارد،کنارگذاردن ایران از یک سیستم امنیتی واقعی درمنطقه مفهومی ژئوپولیتیک ندارد و یک منبع همیشگی ناامنی در خلیجفارس به وجود خواهدآورد که عربستان و دیگر کشورهای عربی منطقهاز عهدۀ آن بر نخواهند آمد.
یافتن راههایی برای چیره شدن بر ایناختلافات شاید نیازمند آن باشد که تجربیاتگذشته مورد توجه بررسی قرار گیرد و اینپرسش مطرح گردد که آیا مداخلۀ قدرتهایفرامنطقهای واقعا به حل رضایتآمیز این مسائلکمک کرده است یا،در عمل،قدرتهای یاد شدهاین مسائل را آفریدهاند یا ایجاد آنها را تشویقکردهاند تا حضور نظامی و سیاسی مستمر خود رادر منطقه توجیه نمایند."