ملخص الجهاز:
"چگونه انکار میتوان کرد که فقط این مجموعه است که انقلابی اجتماعی آینده را تشکیل میدهد؟ و چه باید اندیشید دربارهء کنگرهای بینالمللی که به سودای این انقلاب،و به گمان خود به سود انقلاب،به پرولتاریای همهء کشورهای متمدن حکومتی را تحمیل کند دارای تمام قدرتهای استبدادی،با حقوق انکیزیسیونهای محلی را تعطیل کند و همهء ملتها را از حقوق خود محروم سازد؟و همهء اینها را به نام اصلی باصطلاح«رسمی»به انجام رساند،چیزی که جز فکر خاص آقای مارکس نیست و طبق رأی اکثریت ساختگی نهادی کارگری و بینالمللی به صورت حقیقتی مطلق عرضه شده است؟73 در دولت«مردمی»مارکس،که بسیار پیچیده است،دولت نه تنها از نظر حقوقی و سیاسی که از نظر اقتصادی هم بر مردم حکومت میکند،و دولت و عدالت[تأکید در اصل]و توزیع ثروت را در خود متمرکز میسازد....
اما چگونه میتوان آنها را سازمان داد،در حالی که شور کافی برای تشخیص رستگاری خود ندارند، در حالی که نمیدانند چه باید بخواهند و تنها چیزی را که موجب رستگاری آنهاست طالب نیستند؟77 اکنون میتوانیم بهتر دربارهء آنارشیسم داوری کنیم: این مکتب که کار خود را براساس فردگرایی و «ایدآلیسم»آغاز کرده است،در اندیشهء گادوین با خردهم عنان میشود.
اما پرودن گذشته از اینها چند مطلب اساسی مطرح میکند که متأسفانه گوش کسی به آنها بدهکار نیست: 1-مالکیت برای همه-این شعار-که یک بار نیز به«سهو»در برنامهء کار حزب کمونیست فرانسه مطرح گردید ولی زود محو شد-بسیار درستتر از شعار«مالکیت اشتراکی»مارکس است به چند دلیل:-در مالکیت اشتراکی،هیچ کس مالک هیچ چیز نیست و این از نظر روانی ایجاد کم کاری و تنبلی میکند چنان که در شوروی دیدیم."