خلاصة:
هر تمدن یا فرهنگی در گذرگاه تاریخی خویش خواسته یا ناخواسته نوع نگاه خاص و متمایزی به «غیر» و «دیگری» دارد. این مقاله بر آن است تا دورههای تاریخی شناخت «دیگری» در غرب و شرق را بررسی و دورهبندی نماید. کوشش شده است که بر خلاف تقسیمبندیهای رایج، از نگاههای صرفا سیاسی فاصله گرفته و بیشتر از منظر فرهنگی و تمدنی واکاوی شود. همچنین تقسیمبندیها نه صرفا بر حوادث تاریخی بلکه بر وجود «ویژگیهای مشترک» در شناخت «دیگری» در بستر تاریخی شرق و غرب استوار گردد. بر این اساس روابط شرق و غرب به چهار دوره کلان تقسیم شده است. در نسبت غرب با شرق می توان چهار دوره: عصر باستان، عصر ایمان، دوران قدرت دانش بنیان و عصر پسااستعماری را نام برد و در نسبت شرق -با تاکید بر ایران- با غرب می توان چهار دوره: عصر باستان، عصر ایمان، دوران آشفتگی و تحیر و دوره نگاه واکنشی و انفعالی را ذکر کرد.
Each civilization or culture، intentionally or unintentionally، has a special and different view on “other” in its historical pathway. This research will study and per iodize the historical periods of understanding “other” in West and East. Despite common classification based on political views، this article will segregate the merely political views and analyze from cultural and civilizational aspects. Categorization is not only based on historical events، but also focused on “common characteristics” in understanding “other” in the historical context of East and West. Based on this history، the interrelationship between east and west is categorized in four macro era. According to the west- east relation this Periods are: 1) ancient era، 2) faith era، 3) the era of knowledge Based Power، 4) Post Colonial era. According to east-west relations، with a special emphasis on Iran، are: ancient era، faith era، confusion and chaos era، and the era of reaction and passive attitude.
ملخص الجهاز:
مطالعات تاريخ فرهنگي ؛ پژوهش نامه ي انجمن ايراني تاريخ سال سوم، شمارهي دوازدهم ، تابستان ١٣٩١، صص ١٣٠ـ١٠٥ ادوار تاريخي شناخت «ديگري» در غرب و شرق با تاکيد بر نگاه محققان معاصر * حميد نساج چکيده هر تمدن يا فرهنگي در گذرگاه تاريخي خويش خواسته يا ناخواسـته نـوع نگـاه خاص و متمايزي به «غير» و «ديگـري» دارد.
com) تاريخ دريافت : ٩١/١١/٠٩ ـ تاريخ تاييد: ٩٢/٢/١٧ 1 / 26 ١٠٦ مطالعات تاريخ فرهنگي ، شماره ١٢ مقدمه براي شناخت علم پزشکي يا دانش سياسي در يک حوزه تمدني کافي است به کتابهـايي که با همين عنوان و يا موضوع نگاشته شدهاند مراجعه کرد، اما براي شناخت نگاه و نحـوه مواجهه آنان بـه ديگـري يـا «ديگـريشناسـي » منبـع و کتـاب مشخصـي وجـود نـدارد.
«ديگريشناسي » عنـواني مشـخص و آکادميـک نيسـت کـه بـراي بررسـي آن بتـوان بـه کتابهايي با عنوان خاص مراجعه کرد؛ از همين روست که نمي توان آن را بـر مجموعـه اي يکسان و يکنواخت از دانش اطلاق کرد، بلکه عنوان مجموعه اي از مطالعات اسـت کـه بـا نگرشها و گرايش هاي متفاوت، مستقيم يا غيرمستقيم به بحث و شناخت «ديگري» و يـا بازنمايي آن مبادرت کرده است .
همچنين تقسيم بنديها نه صرفاً بر حوادث تاريخي ، بلکه بر وجود «ويژگي هاي مشترک» در شناخت «ديگري» در بستر تاريخ تمدنيِ شـرق و غـرب استوار مي گردد و کوشش مي شود تقسيم بندي بـه نحـوي باشـد، کـه بتـوان هـر دو مقولـه شرقشناسي و غربشناسي را با علم به برخي دشواريها و با تسـامح در يـک دوره قـرار داد.