خلاصة:
زمینه و هدف: مرگ مغزی قطع غیرقابل برگشت تمامی فعالیت های مغزی و ساقه مغز به طور هم زمان می باشد که بایستی منطبق با شرایط و مشخصه های بالینی و پاراکلینیکی باشد و ممکن است پس از ضربه شدید به سر، خونریزی مغزی، سکته یا نرسیدن طولانی مدت اکسیژن به مغز اتفاق بیفتد. در این مطالعه ضمن بررسی اطلاعات دموگرافیک اهداءکنندگان عضو، بررسی تطبیقی ارزیابی های بالینی و پاراکلینیکی انجام یافته با گایدلاین آکادمی نورولوژی آمریکا در خصوص مرگ مغزی انجام یافت. روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- مقطعی بود. کلیه پرونده های افرادی که به علت مرگ مغزی موافقت گردیده بود اعضای آن ها اهداء گردد، از سال 1383 الی 1389 مورد بررسی قرار گرفتند. پرسشنامه شامل دو قسمت اطلاعات دموگرافیک و سوالات بخش ارزیابی با استفاده از گایدلاین پارامترهای توصیه شده از طرف آکادمی نورولوژی آمریکا بود. برای تعیین میزان انطباق با پارامترهای مذکور از آمارهای توصیفی و نمودارها استفاده شد. یافته ها: حدود 77% افراد بالای 18 سال و 23% زیر 18 سال سن داشتند. علت مرگ مغزی در 61% تصادف، 13% حوادث عروقی مغز، 13% اصابت گلوله، 5% سقوط از بلندی، 3% تومور مخچه و مابقی برق گرفتگی و سایر علل بود. تمامی موارد در حالت کوما و بدون پاسخ حرکتی به تحریکات دردناک در انتهاها بودند. در تمام موارد، رفلکس های ساقه مغز وجود نداشت؛ همه، دارای سی تی اسکن مغز بوده و حرارت پایه بدن بالای 32 درجه بود. در تمامی موارد دو بار نوار مغزی انجام گرفته بود. اعضاء اهدا شده در 67% کبد و کلیه و در 33% فقط کلیه بود. بحث و نتیجه گیری: در بررسی تطبیقی، اختلاف فاحشی بین روند ارزیابی مرگ مغزی و پیوند اعضاء با گاید لاین آکادمی نورولوژی آمریکا یافت نگردید. اکثر پیوندها کلیه یا کبد بوده است. با توجه به این که حدود 35 عضو قابل پیوند در یک فرد وجود دارد و با توجه به پایین بودن آمار اهداء عضو در کشور، استفاده بهینه از اعضاء پیوندی باید مدنظر قرار گیرد و محدود به یک یا دو عضو نباشد. روند رو به رشد اهداء عضو از موارد مثبت می باشد که فرهنگ سازی عمومی در رشد بیش از پیش آن موثر خواهد بود.