خلاصة:
فهم گزارهها و مسائل هر علمی بر مبانی و قواعد خاصی استوار است که در اصطلاح، «منطق فهم» نامیده میشود. پژوهش حاضر که درصدد بررسی منطق فهم روایات تفسیری در المیزان است، آن را از نظرگاه مفسر بزرگ، علامه طباطبایی(ره)، در بعد مبانی عقلی به تحقیق کشیده و منطق مذکور را در حوزه عصمت اهلبیت علیهمالسلام در فهم و تفسیر قرآن، عدم تعارض آن با مسلمات عقلی، زبان عرفی داشتن روایات تفسیری، وحدت منشأ در آیات و روایات و عدم تناقض درونی روایات تفسیری بررسی نموده است.
ملخص الجهاز:
"(1) در این بین، مبنا قرار گرفتن «عدم تعارض روایات با مسلمات عقلی» به جای موافقت آنها با مسلمات مذکور که در المیزان بیشتر با تعبیراتی نظیر «ما لم یخالف العقل» (همان، ج1، ص293)، «لادلیل من جهة العقل علی استحالته» (همان)، و مانند آن آمده است، از آن روست که، از یک سو، مسائل مطرح شده در برخی روایات، همانند بعضی از روایات تفسیر بطنی، بسیار بلند و دور از دسترس عقل عادیاند، از سوی دیگر، دایره درک عقل بسیار محدود است و تنها به بدیهیات و مسائل نظری متعارف محدود میشود (رک: علم الحدیث و درایة الحدیث، ج1، ص109)؛ چنانکه علامه نیز میفرماید: «همانا احاطه به تمام اهداف کتاب و سنت و رمزها و اسرار آنها با توجه به وسعت محتوای آن، تنها برای افراد محدودی میسر است» (طباطبایی، 1363، ج5، ص263 و ج1، ص121).
به تعبیر دیگر، آیات و روایات پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و اهل بیت علیهمالسلام همگی منشأ وحیانی دارند و هریک بخشی از وحی را شاملاند که از ذات اقدس باری تعالی سرچشمه میگیرد؛ و این مبنا، که مؤلف ارجمند المیزان تلاش خود در تفسیر وحی را بر آن استوار ساخته است، پیش از هر چیزی ریشه در عقل دارد و از راه براهین قطعی عقلی به اثبات میرسد؛ هرچند رهنمودهای روشنگرانه معصومین علیهمالسلام نیز آن را تأیید میکند (همان، ج1، ص11ـ12 و ج19، ص33)."