ملخص الجهاز:
"در کنار این حمایتهایداخلی،اگر به تأیید و دفاع اقبال لاهوری از&%06303BNDG063G% رضاخان که بر اساس تلقی و ذهنیتاش از اوضاع واحوال منطقه و کشورهای اسلامی در او،چهرۀ یکرهبر و ناجی و بیدارگر مقتدر و مستقل را میدید ونیز اظهارات لنین و دولت سوسیالیستی شورویکه با تحلیل جزمی و قالبی،رضاخان را نمایندهمترقی بورژوازی ملی ارزیابی کردند و به تأیید اوپرداختند،توجه کنیم،در مییابیم که چگونه ذهنیتعمومی مستعد پذیرش رضاخان شد و روحانیبزرگ و برجستهای همچون«مدرس»که سخنوریمجذوب کننده بود و در چند مورد مهم توانسته بودکفۀ مجلس شورا را صرفا با یکی دو نطق سرشار ازحکمت عامیانه،طنز و گاه ارعاب اخلاقی به سودخود بچرخاند،نتوانست روند جریانات را به سمتیکه میخواست دگرگون سازد و از پیروزی ضدانقلاب استبدادی جلوگیری کند.
اگر با چماق تکفیر و سوءظن به مساله نگریستهنشود و علت و عامل اصلی به بیرون و دیگران و«هرچه غیر از خود»نسبت داده نشود،پدیدۀ ازدست رفتن و یا«از دست دادن فرزندان انقلاب»وباورمند شدن آنها به اینکه برای تداوم انقلاب-درآن بخشی که هنوز به انقلاب امیدی دارند-باید در رضاخان که بر اساس تلقی و ذهنیتاش از اوضاع واحوال منطقه و کشورهای اسلامی در او،چهرۀ یکرهبر و ناجی و بیدارگر مقتدر و مستقل را میدید ونیز اظهارات لنین و دولت سوسیالیستی شورویکه با تحلیل جزمی و قالبی،رضاخان را نمایندهمترقی بورژوازی ملی ارزیابی کردند و به تأیید اوپرداختند،توجه کنیم،در مییابیم که چگونه ذهنیتعمومی مستعد پذیرش رضاخان شد و روحانیبزرگ و برجستهای همچون«مدرس»که سخنوریمجذوب کننده بود و در چند مورد مهم توانسته بودکفۀ مجلس شورا را صرفا با یکی دو نطق سرشار ازحکمت عامیانه،طنز و گاه ارعاب اخلاقی به سودخود بچرخاند،نتوانست روند جریانات را به سمتیکه میخواست دگرگون سازد و از پیروزی ضدانقلاب استبدادی جلوگیری کند."