ملخص الجهاز:
"شعر خیال آینهها {Sدریغ و درد منم داغدار آینهها# و بازمانده کنار مزار آینهها# دریغ و درد که آخر مرا نصیب نشد# سفر به سوی سحر در کنار آینهها# هزار پاره شوم گر به تیغ ظلمت شب# نمیروم به خدا از دیار آینهها# دریغ و درد که اینک سیهدلان بستهاند# به نام خویش همه افتخار آینهها# خیال آینهها بود و طبع من که سرود# دلم،تمام وجودم نثار آینهها# در این غزل چه بگویم که نیستم قابل# برای ارج نهادن به کار آینههاS} حمید رضا شکارسری «تمام راه» {Sتمام راهS} تمام راه ماه بر بال شبپره میسوخت تمام راه باد میوزید و قاصدکها را از این سو میتاراند طوفانی از برگ چشمها را میبست چشمانداز را رنگ زرد میزد زرد...
چیستا یثربی (به تصویر صفحه مراجعه شود) «زمزمههای زخمی» با ابرهای تشنه در آن افق موعود همبال میشوم و تمامی وسعت خشک دشت را در بازوان سنگی کوهپایهها -در زیر سایۀ مرثیههایم- به مویه مینشینم *آنسوی قلهها همیشه خواهش موهومی است که ابرها را به سینه کشیدن برچکاد ترغیب میکند صخرهها بر سینۀ کوه زیباترند و خورشید در آغوش آب!"