ملخص الجهاز:
نویسنده انگیزة خود از نوشتن این کتاب را چنین بیان میکند که معمولا در تعریف منطق بر ابزاری بودن آن (برای جلوگیری از خطای ذهن) تأکید میشود؛ اما در مقام عمل حیثیت ابزاری بودن آن یا به دست فراموشی شده و یا مورد خطا و اشتباه قرار گرفته است؛ به این ترتیب که منطقدانان به جای تعیین چگونگی استفاده بهتر از این ابزار، تمام اهتمام خود را مصروف شناخت هر چه دقیقتر آن کردند و دربارة ابواب، فصول و مباحث گوناگون آن به موشکافی و چون و چرا پرداختهاند و غرض و غایت اصلی منطق تا حد زیادی به دست فراموشی سپرده شد١ وی یادآور میشود که اگر چه منطقدانان مسلمان به اهمیت مسئلة مغالطات در مباحث منطقی تفطن یافته و حتی رسالههای مستقلی در این باب نوشته و به تکثیر شقوق و برشمردن تعداد مغالطات پرداختند، اما متأسفانه میبینیم که رویکرد ایشان به مسألة مغالطات هرگز صبغة کاربردی نیافت و جایگاه شایسته خود را در کتابهای آموزش منطق سنتی پیدا نکرد.
٢. نکتة مثبت دیگر این کتاب که نویسنده نیز بدان اشاره نموده است، این است که یکی از موانع کاربردی شدن بحث مغالطات در کتب منطق سنتی این است که بحث مغالطات در پایان کتب منطقی و پس از مباحث الفاظ، تعریف، استدلالها، قیاسها و در ذیل عنوان صناعات خمس و پس از دو صناعت برهان و جدل مطرح میشود.
جنبة دیگر این است که کسی وجود برخی از احساسات را در مخاطب خود تشخیص دهد و از آنها به عنوان وسیلهای برای القای سخن غیر مستدل خود استفاده کند.