خلاصة:
حضور هیئت های تبلیغی- تبشیری اروپایی در ایران، از جمله مباحث مورد توجه در تاریخ صفویه است، و کارملیت ها از مهم ترین این هیئت ها بوده اند.کارملیت ها به عنوان یکی از هیئت های تبلیغی کاتولیک و فرستادگان پاپ، از دوره ی حکومت شاه عباس اول، به منظور برقراری اتحاد میان ایران و دول مسیحی اروپا در برابر عثمانی، و نیز ترویج مذهب کاتولیک، به ایران آمدند و برای تحقق این اهداف به فعالیت های مختلفی پرداختند و تا انقراض صفویان همواره مورد حمایت شاهان آن سلسله بودند. هم از این رو بود که آنان توانستند تا پایان عصر صفوی و حتی بعد از آن، در ایران حضوری فعال و مستمر داشته باشند. حضور و فعالیت های کارملیت ها در ایران عصر صفوی در زمینه های مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و مذهبی پی آمدهایی به دنبال داشت، که بیش تر این پی آمدها در راستای تحقق اهداف پاپ و برخی دول اروپایی بود. این پژوهش در پی آن است که پس از ارائه ی معرفی کوتاهی از کارملیت ها و چگونگی حضور آنان در ایران عصر صفوی، پی آمدهای مذهبی حضور آنان را در آن دوره بررسی و واکاوی نماید.
ملخص الجهاز:
"1. شناسایی جامعهی ایرانی برای پیشبرد اهداف تبلیغی-تبشیری پدران کارملیت از بدو ورودشان به ایران،درصدد ترویج مذهب کاتولیک بودند و برای اینکهراحتتر بتوانند در بین مردم ایران نفوذ کنند و به تبلیغ مذهب کاتولیک بپردازند،به شناساییاقشار و گروههای مختلف جامعهی ایرانی همت گماشتند و شناختی نسبتا دقیق و جزئینگر ازآن به دست آوردند؛چنانچه پدر پل سیمون،طی گزارشی که در سال 1608 م1016/ ق به رمارسال کرد،ویژگیهای مختلف مسلمانان و ارامنه را به صورت جزئی بیان نمود و عقاید آنها{o(1)پادره )erdap( در زبانهای اسپانیولی،پرتغالی و ایتالیایی،به معنای پدر و مترداف با "erep" فرانسوی،و به معنای پدرروحانی است این لقب تا اوایل دورهی قاجاریه در مورد مبلغان مسیحی به کار برده میشد.
o} {o(5)باید متذکر شد،در مجموعهی مکاتبات شاه عباس،بیان شده است که هر چهار نفر،یعنی خاچاتور(خداداد)،اسکند،یوسف وا ابراهیم،همگی در تاریخ هفتم سپتامبر1621 م1030/ ق،توسط ژان تاده مسیحی شدند،اما از آنجا که در کتاب-های سفرنامه دلاواله و وقایعنگاری کارملیتها در ایران اشاره شده است که خاچاتور در سال 1619 م مسیحی شده است،میتوان به گفتههای این دو کتاب بیش تر استناد نمود،برای آگاهی بیشتر،نک:اسناد پادریان کرملی،سند شماره 152،ص 220؛دلاواله،همان،ج 2،ص 928؛ .
اینگونه بود که دیگر جز فرنگیان و مسیحیان کاتولیک،کسی به کلیسایکارملیتها رفتوآمد نمیکرد و حتی کودکان مسیحی که در مدرسهی پدران کارملیت دراصفهان آموزش میدیدند،همگی مدرسهی مزبور را ترک کردند{o1o}و لاجرم ژان تاده برایشکستن فضای ایجاد شده،ضمن نامهای،از شاه عباس تقاضا نمود که در قالب حکمی،دستوردهد تا از آن پس کسی مزاحم فعالیتهای کارملیتها نشود و آنها بتوانند مانند سابق بهزندگی خود بپردازند."