خلاصة:
توسعه یافتگی به عنوان یکی از شاخص های مهم در برنامه ریزی شهری، تغییرات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیربنایی، رفاهی را در سطح محلات، نواحی و یا مناطق یک شهر نشان می دهد. گسترش شهر ها با ساختار فضایی نامنسجم و از هم گسیخته موجب تمرکز نامعقول و نامناسب امکانات و خدمات در بخش های مختلف شهر و توسعه اقتصادی- اجتماعی نابرابر در آن ها شده است. این مقاله ارتباط میان ساختار فضایی و تغییر سطح توسعه یافتگی در محلات شهر مشهد را بررسی می کند. به این منظور، 136 محله شهر مشهد مورد آزمون قرار گرفتند که برای تحلیل ساختار فضایی آن ها از روش چیدمان فضا و برای تعیین سطح توسعه یافتگی محلات، از روش تحلیل عاملی استفاده شده است. در این تحلیل 20 شاخص در زیرگروه های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، زیست محیطی و رفاهی با یکدیگر ترکیب شده اند و به عنوان یک شاخص به نام توسعه یافتگی، در تحلیل ارتباط میان ساختار فضایی محلات شهر و تغییرات سطح توسعه یافتگی آن ها، وارد شده اند. نتایج نشان می دهد ارتباط معنادار قوی و مستقیم میان ارزش همپیوندی محلی و میانی (یکی از شاخص های شناخت ارزش های فضایی) حاصل از تحلیل چیدمان فضا و تغییر درجه توسعه یافتگی محلات شهر مشهد برقرار است. این ارتباط در ارزش همپیوندی کلان ضعیف تر است. بنابراین، یکی از دلایل مهم تشدید نابرابری های اجتماعی – اقتصادی در شهر مشهد، وجود یک ساختار ناهمگن در سطح شهر به ویژه بین بخش های شرقی و غربی شهر است. بر اساس نتایج به دست آمده، می توان تغییرات درجه توسعه یافتگی را در آینده در محلات شهر مشهد، با توجه به طرح های پیشنهادی مصوب، پیش بینی کرد.
ملخص الجهاز:
"نتایج نشان میدهد ارتباط معنادار قوی و مستقیم میان ارزش همپیوندی محلی و میانی(یکی از شاخصهای شناخت ارزشهای فضایی)حاصل از تحلیل چیدمان فضا و تغییر درجه توسعهیافتگی محلات شهر مشهد برقرار است.
همانطور که اشاره شد این شهر،دارای 136 محله بوده و دلایل انتخاب این مقیاس در این تحقیق به شرح زیر است: *وجود ساختار همگن کالبدی-فضایی در هر محله و قابل درک بودن تغییرات آن از یک محله به محله دیگر *ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی همان میان ساکنان هر محله و وجود ساختار همگن به لحاظ شاخصهای توسعه *در دسترس بودن آمار و اطلاعات مربوط به شاخصهای معرفی شده در مقیاس محلات 2-مفاهیم،دیدگاهها و مبانی نظری 2-1-ساختار فضایی شهر فومیکهوماکی3معمار ژاپنی معتقد است:"در هر شهری میتوان یک بدنه اصلی یافت که ساخت اصلی شهر براساس آن شکل گرفته است و سایر قسمتهای شهر ساخت فرعی را شکل میدهند"از دید ماکی شهر یک موجود زنده است و بنابراین،باید در طول زمان،تغییر و تحول پیدا کند به این صورت میتوان یک ساختار ثابت را در شهر تعریف نمود و بخشهای پر کننده متغیر باشد."