ملخص الجهاز:
"نقد و بررسی مانیا وجادوی تخیل فروغ علیشاهرودی (به تصویر صفحه مراجعه شود)نام کتابها:روزی که مانیا گم شد؛روزی که مانیا دکتر شد؛روزی که مانیا نقاش شد؛روزی که مانیا ملکهی مورچهها شد؛روزی که مانیا مهربان شد؛روزی که مانیا پادشاه شد نویسنده:عذرا جوزدانی تصویرگر:سحر حقجو ناشر:چکه،شهر قلم تعداد صفحات:24 ص نوبت چاپ:1390 شمارگان:3000 نسخه قیمت:3000 تومان نوشتن برای کودکان کمسن یعنی گروه سنی«الف»و«ب»،اگرچهساده به نظر میرسد،اما میزان جذب مخاطب به داستان،به توان نویسنده دردرک دنیای کودکی و انتخاب اندیشیدهی کلمات،موضوع و پرداخت مناسبداستانها بستگی دارد.
اگرچه درک ذهن کودکان در هر مرحلهای از رشد برای بزرگسالان غیرممکن است،اما نویسنده در اینداستانهای سعی کرده نوعی برگشت به کودکی داشته باشد،و با لحاظ کردن و یادآوری احساسات کودکانه در داستانها که البته در برخیازآنها از عهدهی این موضوع به خوبی برآمده است،همذاتپنداری مخاطب را با مانیا همراه سازد.
آیا منظور نویسنده،وصف تنهاییکودکانی است که همبازی ندارند و اسباببازیها هرچهقدر هم متعدد و جالب باشند،اما حوصلهی کودکان از بازی با آنها سر میرود وجای یک همبازی انسانی را برای آنها پر نمیکند؟ باوجوداین،سخن گفتن مامان مانیا با اسباببازیهای متعدد او و دنبال کردن مانیا،پرداختی بدیع به داستانها داده است که برایمخاطب لذتبخش و سرگرمکننده است.
در شروع داستان آمده«یک روز مامان و بابا به مانیا گفتند:مانیا،امروز میتوانی هرچهقدر دلت میخواهد روی دیوارهای خانه نقاشی بکشی.
»(ص 5)اما،باوجوداین،ادامهی داستان،مشارکت مامان و بابا را با مانیا در نقاشی کردن روی دیوارهای خانه نشان میدهد!البته این نقاشی روایتی را نیز دنبال میکند."