ملخص الجهاز:
"آیا همهی منابع موجود و قابل دسترس در دوایر مختلف و مرتبط با خلیج فارس،مورد مداقه قرار گرفته است؟در این زمینه میتوان گفت حد اقل برای نویسندهی ایرانی بسیاری از منابع،از جمله منابع و اسناد لاتین و غیرفارسی،دست نخورده باقی مانده و کار محققین در این راستا نوعی استنساخ و نقل درجهی چندم شده است.
حول فرض اول باید گفت که کمیت تحقیقات موجود به ویژه در سه دههی چهل،شصت و هشتاد بهطور مشبع در دایرهی یک گرایش مانند تاریخ،نفت، روابط خارجی،مرزها و معیشت با نگرش غالب تاریخی شکل گرفتهاند و همزمان کارهای مشابه و موازی فراوانی صورت گرفته است.
به بیان دیگر،پرسش اساسی این است که با توجه به کمیت کموبیش رضایت بخش تولیدات در زمینهی خلیج فارسشناسی در دههی هشتاد،به چه میزان محصولات موجود پاسخگوی نیازهای کوتاهمدت،میانمدت و طولانی مدت برنامهریزان سیاسی ایران بودهاند؟آیا این تولیدات میتوانند در عرصهی منطقهای و جهانی،مستعد اقامهی دعاوی و پاسخگوی دعاوی دیگران باشند؟در عرصهی بین المللی،تا چه حد رقیب تولیدات مراکز علمی منطقهای و فرامنطقهای هستند؟هستهی سخت تولیدات فرامنطقهای در قبال محصولات داخلی به چه میزانی مقاومت میکند و مبانی سلبی و ایجابی آنها تا چه حد دچار سستی و فروریزی میشود؟یا بالعکس،بالاخره چنین متونی تا چه حد در مقابل متون مشابه بیگانه میتوانند مقاوم باشند و مناط عدم ابطال خود را پایدار نگه دارند؟گمان میرود مجموعههای موجود،در قبال پرسشهای بالا به حد کافی و وافی مقاومسازی نشده باشند و یا اساسا نگرش اولیه حول محورهای ضروری مطالعات خلیج فارسشناسی در مراکز موجود،به کمال مطلوب خود که همانا یافتن روش مخصوص به خود و ترکیبی است،نرسیده باشد."