خلاصة:
تفکر کلامی شیعی با ویژگی های متعددی شناخته می شود که سه شاخص عصمت، امامت و اجتهاد، از مهم ترین آنها به شمار می آید. این هرسه عنصر اعتقادی در فلسفه فارابی از جایگاه خاصی برخوردارند و بنیان های نظام فلسفی او، به ویژه فلسفه سیاسی وی را تشکیل می دهند. نظریه نبوت وی نیز هم از ناحیه علم و نظر و هم از ناحیه عمل، متضمن عصمت حداکثری است. امامت و اجتهاد نیز در فلسفه سیاسی وی به صراحت مورد تاکید قرار گرفته است. او نه تنها به اجتهاد پویا پرداخته، بلکه قائل به نقش حکومتی و ریاستی مجتهد واجد شرایط است.
ملخص الجهاز:
(همان: 110) تصریح فارابی بر اینکه پیامبر همه معقولات را درمییابد و هیچ مجهولی برای وی باقی نمیماند (همان: 119)، نیز تأکید بر حلول عقل فعال در هر دو بخش نظری و عملی قوه ناطقه نبی (همان: 121) بهمعنای عصمت علمی و عملی مطلق است.
ک به: همو، 2003: 19 ـ 18؛ فخری، 1372: 161؛ اکبریان، 1386: 18؛ کربن، 1384: 232) اما درباره فارابی همانطور که بیان شد، باید گفت وی تصریح دارد تمامی معقولات از جانب عقل فعال به قوه عاقله نبی و سپس به متخیله او افاضه میشود.
ک به: مفتونی، 1387: 24 ـ 5) اما اینکه پیامبر بهسبب آنچه بر عقل منفعل وی افاضه میشود، حکیم و فیلسوف میباشد و بهواسطه آنچه بر قوه متخیلهاش فائض میگردد، نبی انذاردهنده بهشمار میآید، (همان: 121) تعبیر دیگری از فارابی است که البته با عصمت منافاتی ندارد، لکن میتواند موهم این مطلب باشد که مقام فیلسوف از نبی فراتر است.
او هنگام بررسی خصوصیات رئیس اول آورده است که وی در هیچ امری احتیاج به ریاست و هدایت هیچ انسان دیگری ندارد و همه علوم و معارف بهنحو بالفعل برای او محقق است؛ زیرا به او وحی میشود و میان او و عقل فعال، واسطهای نیست.
(همان: 64) وی در باب بیستوهفتم آراء اهل مدینه فاضله نیز که به بیان ویژگیهای طبیعی و ارادی رئیس اول اختصاص دارد، به دریافت وحی از عقل فعال توجه و تأکید کرده است.
(همو، 2003: 121 ـ 116) همچنین فارابی در میان امور مشترکی که علم به آنها بر همه مردم مدینه فاضله لازم است، شناخت رئیس اول و چگونگی وحی بر او را ذکر کرده است.