ملخص الجهاز:
"فصل نخست:شکاکیت و معرفتشناسی مسألۀ آغازین فصل،آن است که آیا شکاکیت مسألهایدر معرفتشناسی است؟هارمن بر آن است که معمولامعرفتشناسی دو وظیفه دارد:تحلیل اصطلاحات معرفتیپایه و بررسی باورهای پایۀ یک شخص به منظور تعییناینکه آیا او میداند که این باورها صادقاند یا خیر؟برخیفلاسفه معتقدند وظیفۀ معرفتشناسی،همان وظیفۀ نخستیناست و بنابراین شکاکیت،مسألهای در معرفتشناسی نیست.
&%FKG054G% هارمن بر آن است که معمولا معرفتشناسی دو وظیفه دارد:تحلیل اصطلاحات معرفتیپایه و بررسی باورهای پایۀ یک شخص به منظور تعیین اینکه آیا او میداند کهاین باورها صادقاند یا خیر؟برخی فلاسفه معتقدند وظیفۀ معرفتشناسی،همان وظیفۀ نخستین است و بنابراین شکاکیت،مسألهای در معرفتشناسی نیست.
فصل دوم:مفهوم باور صادق تضمین شده مؤلف کتاب،برای ساماندهی به نظریۀ خویش در باب تحلیلمعرفت،ابتدا در این فصل،نوعی از تحلیل معرفت را گزارشنموده و برخی از مشکلات چنین تحلیلی را بیان کرده و سپساصلاحی برای آن پیشنهاد نموده است.
این تحلیل که آن را آیر،چیزم،راسل،و فرثو برخی دیگر ارائه نمودند،متضمن ایدۀ زیر است:میتوان گفتیک شخص به گزارۀ p معرفت دارد،اگر و تنها اگر باور او که p صادق است،براساس تجربۀ(روانشناختی)حاضر یا قابلدسترسی او تضمین شده باشد و علاوه بر آن بالفعل صادق باشد.
بنابراین میتوان مفهوم باور صادقتضمین شده از معرفت را به شکل زیر تعبیر کرد:گزارۀ p براساس تجربۀ حسی فعلی یا قابل دسترسی و دیگر تجربیاتروانشناختی s تضمین شده است؛ p صادق است و s به p باور دارد.
بنابراینهدف این فصل آن است که نشان داده شود چگونه با بسطتلقی خویش از استنتاج غیرقیاسی،میتوان گامی به سوی هدفخویش یعنی دست یافتن به تحلیلی مناسب از معرفت نزدیککرد."