خلاصة:
یکی از مهم ترین دغدغه های فیلسوفان و متفکران از دیرباز تاکنون بحث از نفس و چگونگی رابطه آن با بدن بوده است. ملاصدرا و هنری برگسون به عنوان فیلسوفانی از دو سنت متفاوت در تلقی خود از رابطه نفس و بدن، افقی تازه گشوده و راهی نو آغازیده اند، به گونه ای که هر دو فیلسوف نگاهی وحدت انگارانه به رابطه نفس و بدن دارند. همچنین هر دوی ایشان قائل به تمایز واقعی میان نفس و بدن نیستند، چنانکه ملاصدرا نفس را «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء» می نامد، و برگسون نیز روح یا نفس را سیر صعودی و ماده و حافظه را سیر نزولی تحول خلاق انسان می داند. در این نوشتار، پس از تبیین دیدگاه این دو فیلسوف، سعی شده تا میان این دو دیدگاه، الفتی ایجاد و روزنه ای برای تطبیق و مقارنه گشوده گردد.
Body-soul relation has been focused on by scholars and philosophers from early period of philosophical thought. Among them، Molla Sadra and Bergson، from two different philosophical traditions، have presented new explanations upon which soul and body are nearly the same. For them، therefore، there can be no distinction between soul and body. Sadra knows human soul to be such an originally corporeal being that gradually becomes incorporeal. And Bergson knows human soul and body as ascension and descension of human active transformation respectively. In the paper، the two philosopher`s views have been explained and it has been shown that one can compare their views in some points.
ملخص الجهاز:
"همچنین هر دوی ایشان قائل به تمایز واقعی میان نفس و بدن نیستند،چنانکه ملاصدرا نفس راجسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء»مینامد،و برگسون نیز روح یا نفس را سیر صعودی و ماده و حافظه را سیر نزولی تحول خلاق انسان میداند.
ملاصدرا میگوید چنین امری محال است از اتحاد صورتی عقلی و غیرجمادی با ماده جسمانی بدون وساطت کمال و تغییر تدریجی ماده حاصل شود،ازاینرو، نفس در آغاز خلقت دنیوی خود از لحاظ وجود،جسمانی و در سطح بدن است(همان،ج 3، ص 358)،اما قابلیت این را دارد که به صورت صور عقلی درآید،حال آنکه بدن چنین قبلیتی ندارد(همان،ج 9،ص 231).
برگسون در پاسخ به این سؤال که واقعیت را علم آشکار میکند یا مابعد الطبیعه،مابعد الطبیعه را مطرح میکند،زیرا به نظر وی«فقط در شهود است که ذهن میتواند از حرکت واقعی زندگی آگاهی مستقیم داشته باشد»(کاپلستون،1384،ج 9،ص 217).
رابطه نفس و بدن از نظر برگسون در خصوص رابطه نفس و بدن نیز نگاه شهودی برگسون خود را نمایان میکند،وی در کتاب ماده و یاد به تفصیل به مسئله رابطه بین نفس و بدن میپردازد،اگرچه برخی از مفسران آرای برگسون،با برداشتی که از مقدمه کتاب داشتهاند او را ثنوی مطلق انگاشتهاند:کتاب ماده و یاد قائل به واقعیت روح و ماده هردو است،و بنابراین موضع(برگسون)صراحتا دوگانهانگاری است (کاپلستون،1384،ج 9،ص 224)؛«این کتاب(ماده و یاد)واقعیت روح و واقعیت ماده را تصدیق میکند و برای تعیین رابطه میان آن دو،روی مورد خاص خاطره(یاد)مطالعه صورت گرفته است.
ماده صرفا انحلال یک تحول جنبش خلاق است و نفس هم به نظر وی ماهیت کیفی وزمانی دارد،البته زمان به معنای دیرند و استمرار،و لذا قابل تجزیه و تحلیل علمی نیست،بلکه حقیقت آن را تنها با شهود میتوان دریافت."