ملخص الجهاز:
"مهمترین نکته در این مصاف،آن است که آیا دین نیز خود بهشخصی و غیر اجتماعی بودن خود اذعان دارد.
نظریهپردازان سکولاریسم،دو راه پیش رو دارند:یا باید دین(-اسلام)را از هرگونه حکم و برنامه کلان برای ادارۀ سیاسی جامعه تهیبدانند و یا اینکه در عین اعتراف به وجود چنین برنامهها و احکامی دراسلام،منکر اثربخشی و فایدهمندی آنها شوند.
در تقریر دوم،تارسکی به سال 1935 میلادی مقالهای با نام«بنیانگذاری معناشناسی علمی»انتشار داد که آن را برای کنگرهبینالمللی فلسفه علم نگاشته بود که پس از طرح آن،نظرات،انتقادات و خردهگیریهای بسیاری را به خود دید.
تارسکی معتقد است که محتوای صورتبندی ارسطو از«صدق»به طور شهودی واضح است،اما نحوۀ بیان آن محتوا و شکلو صورت آن فاقد دقت کافی است؛زیرا صرفا به جملات اختصاصدارد که با«ادعای اینکه»دربارۀ چیزی«که هست»یا«که نیست»مربوط میشود و در اکثر حالات،بدون آنکه معنای جملهها تغییریابد،نمیتوان آنها را در این قالب قرار داد."