خلاصة:
این مقاله در پی پاسخ دادن به این پرسش است که چگونه سید قطب، بهمنزلة یکی از متفکران برجستة اهل سنت و از پرچمداران بیداری در جهان اسلام، که اثر فراوان و ماندگاری بر اندیشمندان و نیز جنبشهای جهان اسلام داشتهاست، بر مبنای استعارة صراط، در دو موقعیت تولید محتوا و تولید تعبیر بیانی، به تحلیلو نقد سکولاریسم پرداختهاست (سوال).از نظر سید قطب، جهان غرب، که اثری انکارناپذیر بر دیگر مناطق دنیا دارد، و نیز جهان اسلام با بحران ناشی از سکولاریسم مواجهاند (فرضیه). در مقالة حاضر، اثبات این فرضیه را از طریق تحلیل محتوا و شیوة تفسیری پی گرفته (روش) و در پی نشان دادن نیروی نجاتبخش اسلام برای رهایی از بحران سکولاریسم بودهایم (هدف). اثبات نقش بیبدیل اسلام و خیزش اسلامی در ترسیم آیندة جهان از نتایجی است که در این مقاله بدان دست یافتهایم (یافتهها).
The present article tries to answer this question: How Sayyid Qutb, as a distinguished Sunni thinker and one of the pioneers of awakening in the Islam world, who had a great and lasting effect on the Islamic movements and thinkers, analyzed and criticized Secularism on the basis of Path (Sirat} metaphor in two circumstances of producing content and rhetorical interpretation? (Question) From Sayyid Qutb's point of view, western world, which has an undeniable effect on other parts of the world, and also Islam world face a crisis resulting from Secularism (Hypothesis). In the present article, we have tried to prove this hypothesis through content analysis and interpretation method (Method), and to show the saving power of Islam for getting rid of Secularism crisis. Proving the unique role of Islam and Islamic Rise in sketching the future of the world is one of the results which we achieved in this article (Findings).
ملخص الجهاز:
"در پنج فصل اول کتاب الاسلام ومشکلات الحضاره نیز این موضوع در لابهلای مطالب آمده و مراحل گریز بشر غربی از دین بیان شده (سید قطب 1999: 103 و 110) و بارها از دینگریزی بشر با تعابیری تصویریو راهی و در عین حال نیشدار و برگرفته از قرآن، همچون «فرار درازگوشان از شیر نر»، یاد شدهاست (کالذین یقول الله کأنهم حمر مستنفره فرت من قسورة) (همان: 93)؛ اما همانگونه که اشاره شد، فصام النکد، بهصورت محوری، در کتاب المستقبل لهذا الدین مطرح شدهاست و سید قطب نیز خوانندگان را در دیگر کتابهای خود بدان ارجاع میدهد.
سید قطب پس از ذکر تلاشهای گستردة دشمنان اسلام ـ از جمله صهیونیستها، صلیبیان و استعمارگران ـ برای تحریف دین اسلام و اشاره به تلاش آنان برای محدود کردن دین و جدایی آن از سیاست، دولت و دنیا در گام نخست و سپس انهدام آن در گام نهایی پیشبینی میکند که این تلاشها راه به جایی نخواهد برد و این ضربات وحشیانه کارساز واقع نخواهد شد زیرا دین اسلام در اعماق وجود انسان ریشه دارد و همسو با فطرت اوست: نعلم کذلک أن هذا الدین اضخم حقیقة وأصلب عودا واعمق جذورا، من أن تفلح فی معالجته تلک الجهود کلها، ولا هذه الضربات الوحشیة کذلک، کما أننا نعلم أن حاجة البشریة الی هذا المنهج أکبر من حقد الحاقدین علی هذا الدین ویتنادی الواعون منها بصیحة الخطر، ویلتمسون لها طریق النجاة ولا نجاة الی بالرجوع الی الله والی منهجه القدیم للحیاة» (سید قطب 1992: 8)."