کلمة المفتاح قضیه ارزش / (1 مقالة)
- الترتيب
- تأريخ
-
1.
مؤلف : مرتضوی امامی، سیدعلی ؛ جمالی، سارا ؛
مجلة:مطالعات حقوق شهروندی»مرداد 1400 - شماره 22 (26 صفحة - من 361 إلی 386 )
الکلمات المفتاحية:مشروعیتسلطهگذشتنظریه مبادلهایثارقضیه موفقیتجرج هومنز و پیتر بلا دو تن از نظریه پردازان در حیطه نظریـه مبادلـه هسـتند کـه هرکـدام از چشم انداز خاض به این موضوع پرداخته اند اولی بیشتر بر جنبه فردگرایانه تکیه کرده و دومی سعی بر آن داشته که از چارچوب فردگرایانه خارج شده و این نظریه را در هـوای اجتمـاعی پرورش دهد. هومنز برای ارائه «نظریه مبادله » به چند اصل یا «قضیه » متوسل مـیشـودقضیه انگیزهقضیه ارزشقضیه محرومیت و اشباعقضیه پرخاش از جمله قضایای عام هومنز هستند که همه در یک راستا که همان روان شناسی فردی است حرکـت مـیکنـد. ولی پیتر بلا قدرتسلطه و برخورد منافع را محور تحلیل های خود قرار مـیدهـد. در نتیجـه میتوان برخورد او با واقعیت اجتماعی را جامع و مانع تر از نظریه هومنز و یـا حتـی پارسـونز دانست . نظریه بلا با نظریه پارسونز این جهت تفاوت دارد که پارسونز «نظام ارزش مشـترک» را تنها اصل توضیحی میداند و برایش قدرت واسطه ای کلی جهت برآوردن منافع اجتماعی مشترک است . قدرت از دیدگاه بلا یعنی سلطه یکی بر دیگری بر ازای دریافت پاداشاگر قدرت یک فرد مشروعیت داشته باشد و تمام افراد آن را بپذیرند فرمـانبرداری از ایـن سـلطه در ازای دریافت هزینه و پاداش است چه این پاداش مادی و یا معنوی باشـد. سـلطه بـر یـک جمع و یا گروهی موجب شکل گیری تقسیم کارمقاومت و حتی نافرمـانی نیـز خواهـد شـد این نافرمانیها در قالب انقلاب و عصیان شکل میگیرد. این تعارضـات در هـر نـوع قـدرت وجود دارد. تقسیم کار میان پیروان موجب تقسیم پاداش ها هم میشـودرهبـر بـرای پیشـبرد ١ دکترای جامعه شناسی سیاسی دانشگاه اصفهان کارشناسی ارشد تاریخ ٢ اهداف خود و جمع هزینه هایی نیز باید انجام دهدمشروعیت قدرت رهبـری بـا هنجارهـای عدالت سنجیده میشود اگر زیردستان فرامین رهبری را عادلانه و منصفانه بدانند وظایفی که به آن ها محول شده است را به خوبی انجام میدهند در غیر این صورت تعارضات میان آن ها شکل میگیرد. نمونه این گونه سلطه ناعادلانه را می توان در قدرت مطلقه شاه ایران جستجو کرد. سوالی که در اینجا ایجاد می شود این است که سلطه ای که شاه بر مردم ایـران داشـت به چه شکلی صورت میگرفت که سرانجام آنقـدرت محمدرضـا شـاه در ایـران هـیچ گونـه مشـروعیتی نداشت و مردم پسند نبود شاه در برابر خدمات حامیان و طرفـداران خـود مناصـب و مشـاغل ارزنده ای به آن ها میداد گرفتن پاداش آن ها را به عناصری فاسد و خائن وطـن مبـتلا کـرده بود افرادی که سلطنت طلبی را بهترین راه برای ادامه حیات خود میدانستند. اما حامیان امـام که اغلب از طبقات متوسط جامعه بودند و در کـل مردمـی دردمنـد و سـتم دیـده را تشـکیل میدادند نه تشـهادت و پیـاده کـردن اسـلام نـاب محمـدی بـود قلمـداد میکردند. قدرت اراده و عظمت روح و اتکا به خداوند و ایمان به راه و صداقت در سخن و فداکاری در صحنه و حضور در متن و تکیـه بـر اعتقـادات ریشـه دار و نیرومنـد مـردم و نیـز یادآوری فداکاریها و پایمردیها و ایثارهای مردان صدر اسـلام و خصوصـا ائمـه طـاهرین آنچنان مردم را به خروش آورد و آنچنان بدآن ها قدرت و جسارت بخشید که قبل از سقوط شاه او را ساقط کرد. پیتر بلاهومنز
مجلة (عدد المقال) |
---|
مجلة مطالعات حقوق شهروندی 1 |