خلاصه ماشینی:
مباحث سیاسی و اخلاقی جای خود را به مسائل تکنولوژیکی میدهند و هدفها و ارزشهای سیاسی نتیجه(به اصطلاح)اجماع علایق درگیرند،و گرنه آنها را باید«روشن»،«عقلانی»یا حتی از لحاظ علمی اثبات شده انگاشت(با فرض کاربرد این اندیشه فایده گرایانه که بیشینه کردن نسبت فایدهها بر هزینهها عقلانی است.
نهان داشتههای علمی اینها چیست؟طبق پارهای از دیدگاهها زندگی مدرن میان دو آرمان در نوسان است:این دیدگاه که همه مسائل اجتماعی و شخصی نیازمند تلفیق دانش علمی، خبرگی تکنولوژیکی و تحلیل هزینه-فایدهاند و این ایده که سیاست،جنگ قدرت بیامانی است،میان ارزشها و علایق هماورد.
بدینسان بسیاری از مردم ظاهرا براین باورند که مثلا این داوری را که به مردم محروم دیگر کشورها کمک نکنید،میتوان برحسب [تحلیل]هزینه-فایده توجیه کرد(چون بیشتر زنده نگهداشتن آنان با در نظر گرفتن مسئله جمیعت جهان و کمبود منابع طبیعی اوضاع را بدتر میکند)و گرنه داوری درباره کمک کردن یا نکردن امری کم و بیش ذوقی یا از مقوله پسند یا انتخاب شخصی ناشی میشود.
هابرماس با بیان کردن شیوهای از علایق/ارزشهای عملی و رهاییبخش و نشان دادن بهترین شیوه برآورده کردن آنها توسط دانش عملی و نظریه انتقادی،ادعا میکند که پایه علمگرایی/تصمیمگرایی را سست کرده است؛چیزهای ارزشمند علم و تکنولوژی را نگه داشته و چشماندازی از دموکراسی را پیشرو نهاده که به جای تحلیل هزینه-فایده بر گفتوگوی عقلانی استوار است.
او میکوشد،نشان دهد که وبر و دیگر بدبینان فرهنگی مانند مارکوزه،نیچه و هایدگر،این واقعیت را که علم و عقلانیت تکنولوژیک نادرست به کار برده شدهاند(که هابرماس هم با آن موافق است)با این ادعا خلط میکنند که علم و تکنولوژی ذاتا خطرناکاند و همه ناگواریها و آسیبهای جامعه مدرسنت را به همراه داشتهاند.