چکیده:
یکی از گفتمان های مهم در حال حاضر، جریان سنتگرایان است که به بررسی «سنت» بهعنوان پدیدهای با منشأ الهی میپردازد. جریان سنتگرا، هر سنتی را جلوهای از جلوههای خورشید هدایت و موجی از دریای حقیقت میداند. این نوشتار، با رویکردی گزارشی، تحلیلی به این موضوع میپردازد که چگونه میتوان به این رهیافت رسید که آیا سنت موردنظر سنتگرایان، پاسخ مناسبی برای نیازهای انسان معاصر دارد؟ هدف این مقاله، در عین ارائه یک چارچوب نظری برای شناخت جریان سنتگرا در سدة اخیر، بررسی دیدگاه «وحدت متعالی ادیان» از منظر شوآن را وجهه همت خویش قرار داده است. این پژوهش، از یکسو خود مقدمه ای است برای جریانشناسی تفکر دینی معاصر و از سوی دیگر پیجویی و بهره گیری از آنها برای به سازی معرفت دینی و رویارویی منطقی با پرسش ها و چالش های فراروی مطالعات جریان شناسانه است.
Among the important contemporary discourses is the trend of traditionalism which is concerned with "tradition" as a phenomenon with divine origin. Traditionalism holds that every tradition is a manifestation of the sun of guidance and a wave of Truth Sea. Using an analytical-narrative approach، the present paper deals with the way through which we can develop an approach to understanding see whether or not the tradition intended by traditionalists meets the needs of modern man properly. Providing a theoretical framework for understanding the traditionalist trend of the recent century، this paper seeks to study Frithjof Schuon's view called "transcendent unity of religions". This paper is a prelude to the study of trend of contemporary religious thought and is intended to study it to improve religious knowledge and logically confront with questions and challenges which the studies about trends face.
خلاصه ماشینی:
"این نوشتار، در پاسخ به این پرسش اساسی است که فلسفة شکل گیری جریان سنت گرا چیست؟ مبانی و لوازم تفکر «وحدت متعالی» ادیان کدام است؟ پرسش های فرعی دیگری نیز در این زمینه مطرح است: مجموعه حقایق و اصول جاودانی سنت گرایان چیست؟ و مدعیات اساسی آنها کدام است؟ تلاش نگارنده در این مقاله به این پاسخ رهنمون شده است که «جریان سنت گرا با اعتقاد به بازگشت مجموع حقایق ازلی و ابدی ساری در ادیان مختلف، به جدال با دنیای تجدد رفته و مبانی تجدد و پسامدرن را به چالش کشیده است و با قائل شدن به مبدأ واحد برای عالم، تمایز ظاهر و باطن، و کثرت ظاهری و وحدت باطنی، بر وحدت تعالی ادیان تأکید دارند» (نصر، 1386).
ولی بیان نمی کند که این تبیین، چه امتیازاتی بر سایر الگوهای کثرت گرایانه دارد؟ به نظر می رسد، شوآن برای تبیین نظریة خود، پیشفرض اساسی را در نظر میگیرد و آن اینکه ادیان همه حقاند و حقیقت مطلق و امر متعالی را نشان می دهند.
اما صرفنظر از ابهامی که در نحوة رابطه ظاهر و باطن دین وجود دارد، این سؤال مطرح است که آیا می توان ادعای قطعی درباره حقیقت باطنی دین و نه سنت ظاهری داشت؟ اصلا آیا جز با بعد ظاهری، راه دیگری برای نیل به باطن ادیان وجود دارد؟ و.
نکته برجسته در تفسیر و تفصیل مقوله حکمت خالده در اندیشه و آراء شوآن این است، که ایشان، جوهر اولیة همة ادیان را همان مطلق کلام خدا می دانند و چندگانگی صور، ناشی از محدودیت ذاتی صورت است که گاهی نیز جنبههایی از یک صورت در تضاد با جنبههایی دیگر خواهد بود."