خلاصه ماشینی:
"افزایش تلاش نوجوانان برای خودمختاری و استقلال میتواند منجر بهافزایش موقتی تعارضات کودک-والد در طول سالهای اولیه نوجوانی شود اینتعارضات بین کودک و والد با افزایش درونسازی و برونسازی مشکلات رابطهدارد.
در این مقاله سعی بر آن است تا رابطه بین سبکهای حل تعارض انطباقیو غیرانطباقی با والدین و همسالان و مشکلات رفتاری(بزهکاری)نوجوانان موردمقایسه قرار گیرد.
-اجتناب زمانی که فرد نه علایق و اهداف خود را دنبال میکند نه علایق و اهداف دیگرانرا و بیشتر سعی بر آن دارد که از موقعیت تعارض طفره رود یا آن را به تعویق اندازدیا از آن کنارهگیری کند.
در اینجا همکاری شامل تلاشیبه منظور کار با دیگر افراد برای یافتن راهحلی است که موجب تحقق اهداف هر دوفرد بشود به عبارتی دیگر در این سبک طرفین برای به دست آوردن منافع خودمحکم ایستادهاند اما درعینحال خواهان همکاری با یکدیگرند و منافع طرف مقابل را درنظر میگیرند.
ل تعارض و مشکلات رفتاری مطالعات نشان میدهند،که نوجوانان در موقعیتهای اجتماعی به جای استفادهاز روش برد-برد یا همان سبک یکپارچه اغلب ترجیح میدهند از سبک مصالحگراستفاده نموده و به دنبال سازش و ارائه راهحل قابل قبول جهت کسب رضایت هر دوطرف باشند.
بهنظر میرسد این نوجوانان تعارضات با والدین را نمتوانند حل کنند و بجای آن از موقعیت کنارهگیری میکنند.
رابطه بین مشکلات برونسازی شده(پرخاشگری و بزهکاری)و تعارضات برای این نوع از سبک حل تعارضبالاست.
این برنامه براساس مشاهده والدین به ایننتیجه رسیده است که والدین کودکانی که بطور منطقیفرمانبردار هستند بیشتر از دستورات"نوع آلفا"استفاده میکنند ولی والدین کودکان مبتلا به اختلال سلوک بیشتردستورات منفی"نوع بتا"میدهند."