چکیده:
فلسفه هنر و زیبایی شناسی همواره در دیدگاه بزرگان اندیشه و تفکر جایگاهی ویژه داشته و مورد اهتمام و توجه بوده است . این مقوله اغلب در قالب زیبایی شناسی پیگیری شده است . اهمیت هایدگر، در این زمینه به مخالفت کلی او با شیوه و نگرش مابعدالطبیعی آغاز شده از نظریات افلاطون ، و دیدگاه خاص مبتنی بر آن ، یعنی زیبایی شناسی به طور خاص و نیز نقطه نظرات خاص هایدگر در رابطه با "منشا اثر هنری"، "شاعرانه سکنی گزیدن انسان "، و "راه نجات بودن هنر در عصر عسرت بار کنونی" و لزوم واکاوی محتوای این اندیشه و تفسیر و شرح آن ، از سوی دیگر، مربوط می شود . در مقاله حاضر سعی شده است تا با اشاره ای گذرا بر چرائی مخالفت هایدگر با رویکرد زیبایی شناسانه به هنر، نوع نگاه وی به این مقوله تا جای ممکن و با رجوع به آثار متعدد وی بررسی و تبیین گردد. تاکید اصلی هایدگر در مقوله هنر، بر مفهوم "چیز" استوار است . که یک طریق تقرب به آن ، با شروع بررسی مفهوم آن و نیل به مفهوم اثر هنری تحقق می یابد و می توان آن را شروعی از مابعدالطبیعه و تعالی از آن محسوب کرد. و طریق دوم ، شرح و تفسیر "چیز" به عنوان بیانگر عالمیدن چهارگانه آسمان ، زمین ، قدسیان و فانیان است که حاصل آفرینش و سکنا گزینی شاعرانه انسان است . در نهایت این شاعری است که نجات دهنده انسان از عصر عسرت بار کنونی حاصل از تفکر مابعدالطبیعی به وجود آورنده تکنولوژی می باشد.
Philosophy of art and aesthetics has a special place for thinkers and philosophers. The importance of Heidegger's view is his criticizing of metaphysics from Plato up to modern time and his unique views concerning aesthetics، from one hand، and his special points of view about the origin of Artistic work، poetic settling of human، and considering of art as salvation in the age of modern poverty and necessity of meditation on it.
In this paper، it is tried to indicate how Heidegger rejects aesthetics' approaches to art by using of his works. The main stressing of Heidegger's concerning is that art is based on the concept of Thing that the way of understanding it is to start with its concept and the conception of Artistic Work which it is possible to consider it as beginning of metaphysics and transcending from it. The second way is to explain and interpret Thing as indicator of four existents including Heaven، Earth، Sacred beings and Mortals which is the result of human's poetic creation and settlement. Finally، this is poetic that saves modern human in the contemporary hardship age which is the result of metaphysical thoughts and technology.
خلاصه ماشینی:
"اهمیت هایدگر، در این زمینه به مخالفت کلی او با شیوه و نگرش مابعدالطبیعی آغاز شده از نظریات افلاطون ، و دیدگاه خاص مبتنی بر آن ، یعنی زیبایی شناسی به طور خاص و نیز نقطه نظرات خاص هایدگر در رابطه با "منشأ اثر هنری"، "شاعرانه سکنی گزیدن انسان "، و "راه نجات بودن هنر در عصر عسرت بار کنونی" و لزوم واکاوی محتوای این اندیشه و تفسیر و شرح آن ، از سوی دیگر، مربوط می شود .
هر سه تعریف را برای بیان چیز بماهوحقه ناتوان ارزیابی کـرده و مـدعی اسـت که این اثر هنری است که چیز بودن چیز را مینمایاند، اما نه آنگونه کـه تعـاریف سـه گانـه بـه مـا معرفی مینمایند؛ و به عبارت بهتر، نه آنگونه که چیز به عنوان ابژه ای در برابر سوژه شناسـا نمایـان میشود.
هایدگر با بررسی تابلوئی از ونگوک که کفش های کهنه یک زن روستائی را بـه تصـویر کشیده ، مدعی است که نقاش ، آن کفش ها را در رابطه بـا عـالم آن زن کشـاورز ترسـیم نمـوده و اینگونه است که چیستی حقیقی این «چیز» را آشکار میکند و از این روسـت کـه تأکیـد مـیکنـد جائی که چیز به حقیقت خود نمودار میشود، اثر هنری است .
سکنی گزیدن انسان همانا عبارت خواهد بود از حفظ چهارگانه ؛ «سکنی گزیـدن در موقعیـت هـایی از قبیـل حفـظ زمـین (Saving)، درک و فهـم (Receiving) آسمان ، انتظار کشیدن (Awaiting) برای قدسیان و آگاه کردن (Initiating) فانیان است که پدید میآید؛ به مثابه حفظ کردن چهارگانه چهار وجهی؛ نگهداری کردن و حفظ کردن ، یعنی مورد توجه قرار دادن و مراقبت از چهاروجهی در حضور یافتن (Presencing) آن » (هایـدگر، ١٣٨١: ."