چکیده:
کارکرد نیروهای ژرف (همچون تکنولوژی، فرهنـگ ، اقتصـاد و...) و اثـر آنهـا بـر نظـام بین الملل ، واقعیت های تازهای را در پهنه روابط بین الملل پدیدار ساخته است و بسیاری از مفـاهیم و برداشت های موجود در حوزه علم روابط بین الملل را با ناکارآمدی روبرو کرده است . هنگامی کـه از نظام بین الملل سخن می رود بدین معنا است که با یـک رهیافـت سیسـتمی و کـلان بـه تحـولات سیاست بین الملل نگریسته می شود. تاریخ سیاست بین الملل نشان می دهد که از زمان صلح وستفالی و تشکیل دولت مدون در سال ١٦٤٨ دولت ها تلاش کردهاند با کنار زدن یکدیگر امپراطوریهای را برپا کنند هرچنـد همـین دولت ها برای نگهداری نظام سیاسی بین المللی نیز بـا یکـدیگر تعامـل داشـته انـد. جنـگ و تشـکیل امپراطورها دو عامل بزرگ خطر برای نظام بین الملل شناخته شده بود. الگوهای متفاوتی برای نظـام بین الملل دوهزاره سوم از سوی نظریه پردازان روابط بین الملل پیشنهاد شـده اسـت کـه پـارهای تنهـا جنبه آموزشی دارد و به پارهای دیگر به نگاه تاریخی و یا جامعه شناختی و به برخی با نگاه سیستمی و یا علمی نگریسته شده است . و به پارهای از الگوهای تنها با توجه به یکی از عوامـل سـازنده نظـام بین الملل توجه شده است . میان رویکردهای جامعه بین المللی و جهان گرایان (نظریه پـردازان نظـام جهـانی ) از لحـاظ اهمیت دادن به تاریخ جهان در مطالعه نظام بین الملل ، مشترکانی را ملاحظه می کنیم . لکن رویکـرد جامعه بین الملل با نادیده گرفتن تعاملات میـان بـازیگران و کـم اهمیـت شـمردن مسـایل سیاسـی و نظامی توسط جهان گرایان مخالف است .
خلاصه ماشینی:
"به طور مثال در طی قرن شانزدهم تـا اوایـل قـرن بیسـتم اسـتعمار و گسترش قلمرو یکی از روندهای نظام بین الملل بـوده اسـت ؛ امـا محـیط بـین المللـی بعـد از جنگ دوم جهانی (دوره نظام دو قطبی ) شاهد استقلال ملل مستعمره و افزایش تعداد اعضاء نظام بین المللی بود و بر ایـن اسـاس دیگـر دولتـی نمـی توانسـت گسـترش قلمـرو ارضـی را سرلوحه سیاست خارجی خود قرار دهد.
برخلاف دیدگاه های کثرت گرایان هنـوز پروسـه جهـانی شـدن بـه قـدری برجسـته نگردیده است که ذات سیستم را تغییر داده و موجب تحولات بنیادی در محیط بـین المللـی گردد، با این حال چنین فرآیندی آثار خود را بر روابط میان واحـدهای سیاسـی گـذارده و آنان را ملزم می سازد تا تغییراتی را متناسب با مقتضیات آن بپذیرند.
وی در این نشست اظهار داشـت : مـا برای تصوب قطعنامه های لازم در این مـورد بـا سـازمان ملـل همکـاری خـواهیم کـرد، امـا چنانچه این سازمان همکاری های لازمه را با ایالات متحده انجام ندهـد، دولـت آمریکـا بـه تنهایی وارد عمل خواهد شد (الوندی ، ١٣٨٣: ١١٢) و از آنجا کـه ایـن دولـت نتوانسـت در قالب شورای امنیت به اهداف مورد نظر خـود دسـت یابـد، بـه صـورت یکجانبـه بـه همـراه انگلستان و با کمـک محـدود برخـی از کشـورها بـه عـراق حملـه کـرد.
در محـیط بـین الملـل کنـونی مـواردی مثـل بـازیگران جدیـد محیط بین المللی چون افکار عمومی ملی و جهانی و سازمان های تروریسـتی بـه همـراه دیگـر بازیگران غیر دولتی ، جهانی شدن ، منطقه گرایـی ، گسـترش و تعمیـق دموکراسـی ، چنـد لایـه شدن گفتمان امنیتی ، یکجانبه گرایی برخی واحدهای سیاسی قدرتمند بر تصمیم ها و داده هـای سیاست خارجی واحدهای سیاسی تأثیرگذار و چه بسا تعیین کننده هستند."