چکیده:
هنر توپیاری در گذشته تنها به آراستن باغ های اشرافی، توجهی ویژه داشت، ولی امروزه گونه های این هنر در بافت های متنوع شهری، پیاده روها و خیابان های شهرها، به شکلی تزئینی و اتنزاعی رواج یافته است. حفظ حقیقت عناصر طبیعی در یک زمینه جغرافیایی و فرهنگی است که موجد زیبایی می شود نه توسعه آن در قالب یک هنر انتزاعی. توسعه هدفمند طبیعت در شهر، با حفظ ارزش و هویت عناصر طبیعی می تواند موجد کیفیت منظر شهری و پاسخگوی اوقات فراغت شهروندان شود. این امر از یک رویکرد آرایشی و تزئینی همچون ساخت آبشار مصنوعی، برکه، باغ های صخره ای و عروسک های گل که گاه در فضاهای شهری با آن مواجه می شویم، فراتر است.
خلاصه ماشینی:
"حال باید پرسید آیا ساخت چنین احجام بزرگ و رنگینی صرفا برای جلب توجه کودکان است؟ با توجه به نگهداری ویژهای که باید از این قبیل توپیاریهای پرهزینه و حساس به عمل آید و مردم حتی اجازه دستزدن و تکیهدادن به آنها را ندارند، آیا اینکه حجمی از گل پوشیده باشد و یا از گچ برای کودک ملموس است؟ آیا بازی با احجام قابل دسترسی برای آنها لذتبخشتر نیست؟ و در آخر با توجه به اینکه ساخت این قبیل توپیاریها مدت زمانی بین 10- 5 سال طول میکشد آیا اجرای آنها در همه جا با صرفه اقتصادی و کارایی بالا همراه است؟ هرچند که دیدن این تندیسهای سبز در فستیوالهای مجسمهسازی، بسیاری را به وجد میآورد و نقش خاطرهانگیزی در ذهن افراد بر جای میگذارد؛ اما کاربرد آنها در منظر شهری با محدودیتهایی رو به رو است که در صورت عدم توجه به آنها نتایجی جز بیهویتی، اغتشاش بصری و نوعی انحصارگرایی طبیعت در چنگال صنعت را به دنبال نخواهد داشت."