خلاصه ماشینی:
بسیاری از شخصیتهای پهلوانی که ویژگی سرزمین خود را رقم میزدند،و مردان و زنانی از میانشان برمیخاستند،در اصل هم انسان بودند و هم حیوان یا گیاه و این نکته بیانگر آن است که چرا آنها میتوانند ظاهر شوند و گاه به صورت انسان و گاه به شکل دیگری رفتار کنند.
آنان زنانی را در ناحیهی غرب دیدند که زمین را برای پیدا کردن ملخ میکندند،اما از آنها دوری جستند، آنان تخم اقاقیا را میپختند و این زمانی بود که تشخیص دادند که خام خوردن این تخمها اشتباه بود؛آنان یک ترکه ضربه زننده را گم کردند،بعدها بومیان آن را یافتند و از آن تقلید کردند و همان است که در آسمان نشانگر چلیپای جنوب(یک صورت فلکی)است؛آنها آیین تشرف ختنه با چاقوی سنگی را بنیان نهادند و چوبهی زنگدار10بزرگی را در جای مرتفعی در هوا نصب کردند تا نشانهای از کهکشان راه شیری باشد.
رنگین کمان و آسمان به باران،و بنابراین به چرخهی فصول مربوطاند و توان آنها، همیشگی است،وظیفهای انسان از طایفهای به طایفه دیگر،لمس دوبارهی نگارهها با گل اخرا و گل یاس است و این کار هر ساله به محض فرا رسیدن موسم رطوبت انجام میگیرد.
آنان از زمین، دریا و آسمان پدیدار میشوند و موجودات ذی روح از پیش موجود یا ارواح هرچه وجود خواهد داشت،اعماز انسان یا حیوان،پرنده یا ماهی،حشره یا گیاه را با خود باز خواهند آورد.
در مانگایا49،یکی از جزایر مجمع الجزایر کوک،نماد این ایزد تیشهای با تیغهی سنگی بود و معتقد بودند که در هنگام اجرای مراسم آیینی وارد آن میشود.
داستانهای جدایی زمین و آسمان نیز در میان آنها نسبتا رواج دارد.