چکیده:
دیپلماسی فرهنگی به عنوان رکن اصلی دیپلماسی عمومی و قدرت نرم در روابط بین کشورها مورد توجه است. جهانی شدن نیز عاملی کلیدی برای تمرین دیپلماسی است. پروسه جهانی شدن به ویژه در بعد فرهنگی خود، می تواند فرصت هایی برای دیپلماسی فرهنگی در فضای جهانی ایجاد کند. این پژوهش در صدد شناخت تاثیر جهانی شدن بر رهیافت دیپلماسی فرهنگی است و با تاکید بر «نظریه صلح سازی»، فرصت های جهانی شدن برای دیپلماسی فرهنگی را تبیین می کند. نتایج حاصله نشان می دهد فرهنگ، جهانی شدن و روابط بین المللی، به طور فزاینده ای در حال وابسته شدن به یکدیگرند، چرا که تسلط بر این سه، کشورها را برای قدرتمندشدن و تاثیر بر همکاری، صلح و همبستگی توانمند می سازد و این مهم با اتخاذ دیپلماسی فرهنگی در جریان روابط کشورها محقق خواهد گشت.
Cultural diplomacy is the main pillar of public diplomacy and soft power in relations among states. Globalization is a key factor in practicing diplomacy. The process of globalization، particularly in its cultural aspect، can provide an opportunity for cultural diplomacy in the global space. The objective of the present research is to find out the effects of globalization on the approach of cultural diplomacy and within the framework of peace-building theory explain the opportunities of globalization for cultural diplomacy. The findings of the research show that culture، globalization and international relations are increasingly becoming dependent on each other، for domination of these three would empower the countries to become more powerful، more effective in cooperation، more peace-builders and would strengthen solidarity. This goal will be achieved by adopting cultural diplomacy in relations among states
خلاصه ماشینی:
٢. ادبيات تحقيق در زمينه پژوهش هاي انجام شده پيشين در رابطه با تأثير فضاي جهاني شدن بر ديپلماسي فرهنگي در ايجاد صلح سازي مي توان گفت بسياري از انديشمندان به بررسي اهميت مباحث ديپلماسي فرهنگي و يا صلح سازي به گونه اي جداگانه پرداخته اند ليکن از يک سو در زمينه پژوهش هاي داخلي : افرادي چون اميني و علمداري (١٣٩١) در مقاله «جهاني شدن و کارکرد ديپلماسي فرهنگي در سياست خارجي »، همچنين سليمي (١٣٨٢) و سجادپور (١٣٨٢) در مقاله «ديپلماسي فرهنگي در عصر جهاني شدن » و از سوي ديگر در زمينه پژوهش هاي خارجي : افرادي همچون متس ١ (٢٠١٠) در مقاله اي تحت عنوان «فرهنگ ، جهاني شــدن و روابط بين الملل »، نيز رينيسکا٢ (٢٠٠٥) در مقاله «ديپلماسي فرهنگي به عنوان قالبي از ارتباط بين المللي »، شيرچ ٣ (٢٠٠٨) در مقاله «صلح سازي استراتژيک » و فوکوشيما٤ (٢٠١١) در پژوهــش «پرورش صلــح از طريق ابتکار عمل هاي فرهنگي » تاحدودي به تبيين ارتباط جهاني شدن و ديپلماسي فرهنگي و يا دو عنصر فرهنگ و ديپلماسي در تأثير از جهاني شدن و يا مباحث صلح سازي پرداخته اند.
استدلال اين است که فرهنگ درهاي روابط بين دولت ها را در زمان هاي دشــوار و بحراني نيز باز نگه مي دارد، چنانکه بسياري از موارد وجود دارد که در آنها ديپلماسي فرهنگي ، محيط سالم و سازنده اي براي ارتباط سازي و يا آسان سازي روابط ، زماني که تيره و تار شده اند فراهم مي آورد.
Cultural Diplomacy as a Form of International Communication.