چکیده:
در مقالة حاضر، به نقد تعریف شعر با استفاده از تعالیم قرآن کریم پرداختهایم تا نشان دهیم، اولا قرآن برای شعر و شاعر تعریفی روشن دارد، ثانیا پیامبر شاعر نیست و قرآن نه تنها شعر نیست بلکه دارای اسلوب وحیانی است
خلاصه ماشینی:
"از طرف دیگر، شعر در گرو لفظ و معنی هم نیست (همان: ص۵۹)، بلکه در شعر، ابهام و غموض اصلی کلی است که از میان نقادان قدیم عرب کسانی نیز مانند ابوهلال عسکری و عبدالقاهر جرجانی و ابن اثیر آن را در شعر معتبر شمردهاند.
لذا آیا در اینجا حق نداریم از خود بپرسیم: «چگونه ممکن است مبهمی را با مبهمی دیگر شرح و تعریف کرد؟» آیا قرآن از شعر و شاعری تعریفی دارد؟ در لغت نامة دهخدا، ذیل«شعر» میخوانیم: «و چون آیة شریفة والشعراء یتبعهم الغاون نازل شد، حسان بن ثابت و تنی چند از شعرا که موضوع بیشتر اشعارشان توحید، تذکیر و وعظ بود، نزد پیغمبر آمدند و گفتند: «ای پیامبر خدا!
این کلام ابوهلال عسکری را با این سخن مصطفی صادق رافعی، نویسنده و ادیب توانای مصر قرن بیستم تکمیل کنیم که در کتاب «اعجاز قرآن و بلاغت محمد(ص)» مینویسد: «بدون شبهه پیغمبر(ص) فصیحترین عرب بوده۱ و به تکلف سخن نمیگفته و منظور او تنها زینت کلام نبوده و سخن خود را به وسایل مصنوعی نمیآراسته و از بهکار بردن کلمات نازیبا و مستکره خودداری میکرده و گفتههای وی دارای تأویلات بعیدی نبوده، اسلوب او زیبا و روش آن نیکو و طریقة او محکم بوده است.
علاوه بر مطالب بالا، سیدقطب در کتاب «آفرینش هنری در قرآن» مینویسد: «بافت آهنگین قرآن بر یک نسق نیست و موسیقی و سجع آن بر حسب مقتضای سخن و مقام تغییر پیدا میکند که این نغمة قرآنی پرتوی از تلفیق حروف و کلمات و تابع کوتاهی و بلندی فواصل است» (سیدقطب، ۱۳۶۰: ۱۰۶-۱۰۵)."